اسحاق رابین، پنجمین نخستوزیر رژیمصهیونیستی و تنها نخستوزیر این رژیم است که به قتل رسید، چون تندروهای صهیونیست اعتقاد داشتند، صلح با فلسطینیان و امضای پیمان اسلو معنایی جز خیانت به اسرائیل ندارد.
چهارم نوامبر سال 1995 "اسحاق رابین"، نخستوزیر وقت رژیمصهیونیستی به ضرب گلوله یک دانشجوی صهیونیست در مرکز "تلآویو" کشته شد.
در نگاه تندروهای صهیونیست، تلاشهای رابین برای دستیابی به صلح با فلسطینیان و امضای پیمان اسلو معنایی جز خیانت به این رژیم و آرمانهای صهیونیسم نداشت.
* به رسمیت شناختن سازمان آزادیبخش فلسطین
سال 1993 اسحاق رابین، به عنوان نخستوزیر اسراییل، با تشکیل یک حکومت خودگردان فلسطینی موافقت کرد و در نامهای رسمی به "یاسر عرفات"، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را به رسمیت شناخت.
* دریافت جایزه صلح نوبل
این اقدامات یک سال بعد (1994) جایزه صلح نوبل را برای رابین-عرفات-شیمون پرز بطور مشترک به ارمغان آورد، اما در مدتی کوتاه دشمنان سرسختی نیز برای رابین آفرید.
* مروری بر زندگی اسحاق رابین از عضویت در گروههای تروریستی تا نخستوزیری
اسحاق رابین به سال 1922 در شهر بیت المقدس به دنیا آمد. پدر او از آمریکا به فلسطین مهاجرت کرده بود و بلافاصله پس از تولد وی به شهر تلآویو نقل مکان کرد.
او در سال 1941به "پالماخ"، گروههای تروریستی صهیونیستی پیوست و تا پایان جنگ اشغال 1948در آن حضور داشت.
رابین فرمانده گردان "هرئیل" در جبهه قدس و مسئول بیرون راندن ساکنان عرب از "لد" و "رمله" بود.
در مذاکرات آتشبس با مصر در "مردوس" شرکت کرد، ولی موفق نشد به توافق نهایی با مصریها برسد و قبل از مراسم امضای آن به اسرائیل بازگشت.
در سالهای 1959 – 1956 فرمانده گردان شمالی و در سالهای 1969 – 1963 رئیس بخش عملیات و معاون رئیس ستاد کل بود.
وی همچنین فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی را طی جنگهای 6 روزه برعهده داشت.
بعد از اینکه او از خدمات نظامی در ارتش کنارهگیری کرد، به عنوان سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن منصوب شد.
در ماه 1973به اسرائیل بازگشت و در همین سال به نمایندگی از حزب کارگر به عضویت کنست درآمد.
پس از آن به وزارت کار و امور اجتماعی در دولت "گلدا مایر" دست یافت، اما استعفای گلدا مایر بعد از کمتر از سه ماه موجب شد، وی در ابتدا به عنوان رئیس حزب کارگر و سپس نخستوزیری رژیم صهیونیستی نامزد و موفق شود با پشت سر گذاشتن رقیب خود، "شیمونپرز" به نخستوزیری رژیم صهیونیستی برسد.
* امضای توافقنامه چند مرحلهای با مصر
در دوره اول نخستوزیری رابین، رژیم صهیونیستی توافقنامهای چند مرحلهای را با مصر امضا کرد، سپس اولین تفاهمنامه با آمریکا در سپتامبر 1957 امضا شد.
رابین عملیات آزادی گروگانهای صهیونیستی از "عنتبه" را بر عهده گرفت. در اواخر سال 1976 ائتلاف با حزب ملی مذهبی "مفدال" را رد کرد و به دنبال آن لایحه رأی عدم اعتماد به او به کنست ارائه شد.
این لایحه از سوی حزب "آگودات اسرائیل" به کنسیت ارائه شده بود و اتهام رابین، بیاعتنایی به قداست روز شنبه عنوان شده بود؛ زیرا وی در جشن نیروی هوایی به مناسبت رسیدن هواپیماهای اف 15 شرکت کرده بود.
* دومین دور نخستوزیری رابین
دومین رقابت رابین با پرز در فوریه 1977 در ریاست حزب کارگر رخ داد که رابین بار دیگر توانست پرز را شکست دهد؛ اما مشکلات خانوادگی او را وادار به استعفا و ریاست حزب کارگر را به پرز واگذار کرد.
رابین در انتخابات کنست نهم، در سال 1977 شکست سختی خورد. در دسامبر سال 1980 بار دیگر برای تصدی ریاست حزب کارگر در انتخابات شرکت کرد، ولی توانست فقط 29% آراء را به دست آورد.
در سپتامبر سال 1984 به عنوان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در کابینه وحدت ملی این رژیم منصوب شد و تا مارس 1990 در این منصب باقی ماند.
* اقدامات رابین در زمان تصدی وزارت جنگ
در زمان تصدی وزارت جنگ از سوی او، اقدامات زیر صورت گرفت:
- عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی از لبنان
- پشتیبانی از توافق طرح لاوی (به عبری یعنی شیر. این اسم بر هواپیماهای ساخت رژیم صهیونیستی اطلاق میشد)
- سرکوب انتفاضه ملت فلسطین با پیشرفتهترین ابزارهای جنگی، به طوری که سیاست او سیاست "مشتآهنین" نامیده شد.
- کمی قبل از انتخابات دوازدهم کنست وی طرحی را برای اجرای انتخابات در کرانه باختری و غزه پیشنهاد کرد. این طرح برای اولین بار در ژانویه سال 1989 مطرح شد و کابینه رژیم صهیونیستی با این طرح به نام طرح شامیر-رابین موافقت کرد.
در انتخابات مقدماتی ریاست حزب کارگر که در فوریه 1992 برگزار شد، رابین با 40% آراء بر" پرز"، "یسرائیل قیصر" و "اورانامیر" پیروز شد. رابین قانون انتخابات نخستوزیری به صورت مستقیم را تأیید کرد، به طوری که حزب کارگر شعار انتخاباتی: "اسرائیل منتظر رابین بود" را در رأس شعارهای کنست سیزدهم قرار داد.
* دومین کابینه رابین و حرکت به سمت صلح
کابینهای که رابین تشکیل داد، محتاطانه به سمت صلح پیش میرفت و علیرغم اینکه سازمان آزادیبخش فلسطین را به رسمیت نمیشناخت، به مذاکره با فلسطینیان که از زمان نشست مادرید آغاز شده بود، اعتراض نکرد.
در 12 سپتامبر 1999 در واشنگتن اعلامیه صلح با سازمان آزادیبخش فلسطین را امضا کرد و در پایان با عرفات دست داد.
رابین در معاهدات صلح با اردن در اکتبر 1994 شرکت و آمادگی خود را برای عقبنشینی رژیم صهیونیستی از بلندیهای جولان در مقابل صلح کامل با سوریه اعلام کرد.
وی در دسامبر 1994 همراه با عرفات به جایزه صلح نوبل دست یافت.
* ملقب شدن به خائن توسط تندروهای یهود و ترور وی
سیاستهای رابین موجب شد، تندروهای یهود به او لقب "خائن" بدهند، به طوری که در اکتبر 1997 گروهی از تندروهای مذهبی از کابینه رژیم صهیونیستی خواستند، آنقدر او را با شلاق آتشین بزنند که بمیرد.
بالاخره در پایان تظاهرات همبستگی یا "روند صلح" ، عصر روز شنبه چهارم نوامبر 1995 رابین به دست یک یهودی افراطی به نام "ایگال آمیر" ترورشد.
* عامل ترور رابین: من به گفته خدا عمل کردم
ایگال آمیر پس از ترور نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت: خدا به من گفت رابین را بکشم. به همین خاطر اسلحه را به راحتی با خودم حمل کردم و کسی مرا تفتیش نکرد.
ایگال که متولد 1970 بود و در آن موقع 24 سال بیشتر نداشت، جزو یهودیان افراطی مناطق اشغالی به حساب میآمد که مانند سایر همفکرانش معتقد بود، توافقنامه صلحی که میان اسحاق رابین و یاسر عرفات امضا شده و به پیمان "اسلو" مشهور شده، نشانه ضعف و عجز صهیونیستها در برابر فلسطینیان است.
البته در آن زمان برخی از سران رژیم صهیونیستی این عقیده ایگال آمیر را قبول داشتند و چندان موافق کوتاه آمدن نخستوزیرشان در برابر خواست فلسطینیان نبودند و دائم به سیاست صلحی که اسحاق رابین بر اجرای آن تأکید داشت، خرده میگرفتند.
* ترفند رابین برای آرام نگهداشتن فلسطینیان
با رجوع به گذشته این رهبر صهیونیستی متوجه میشویم، سیاست صلحی که رابین مدام از آن سخن میراند؛ تنها و تنها برای آرام نگهداشتن فلسطینیان و فریب افکار عمومی در سطح جهان به کار میرفت و در عمل هیچ چیز نمیتوانست مانع چشم پوشی وی از اهداف رژیم صهیونیستی شود.
اسحاق در 19 سالگی توانسته بود به سازمان نظامی هاگانا راه یابد و تا 8 سال بعدش که فرماندهی کل عملیاتهای این سازمان را عهدهدار شد؛ نشان داد که توانایی خارقالعادهای در نابودی مردم بیگناه فلسطین و لبنان دارد و شکست اعراب در جنگ 6 روزه که رابین فرماندهی ستاد کل ارتش را یدک میکشید، محبوبیت او را در میان صهونیستها چند برابر کرده بود. در دوران وزارتش بر وزارت جنگ بود که حادثه غمبار و فجیع کشتار "صبرا" و "شتیلا" به وقوع پیوست.
رابین در یکی از اظهاراتش جملهای را به زبان رانده بود که نشان از چهره واقعیاش داشت. او گفته بود: به گونهای برای صلح مذاکره خواهیم کرد که گویی تروری وجود ندارد، ما به گونهای با ترور مبارزه خواهیم کرد که گویی مذاکرات صلحی وجود ندارد.
نوشتن دیدگاه