بیش از هزار دانشجو ازجمله نمایندگان تشکلهای مختلف دانشجویی، عصر روز شنبه آخر ماه رمضان سال 95 در دیداری صمیمانه و صریح با حضرت آیتالله خامنهای، حدود پنج ساعت از دغدغههای دانشجویی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسل جوان سخن گفتند و دیدگاههای رهبری انقلاب را دربارهی «مسائل دانشجویی و دانشگاهی، وظایف مهم دانشجویان در روند مقاومت ملت و موضوعات و مسائل مختلف روز»، از زبان ایشان شنیدند.
در ابتدای این دیدار احسان ابراهیمی، نمایندهی بسیج دانشجویی
و 7 نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی، صحبت کردند
متن سخنرانی آقای احسان ابراهیمی نماینده بسیج دانشجویی به شرح زیر است:
باسمه تعالی
بخش اول:
۱/
اجازه میخواهم توجه سخن را به انقلاب اسلامی و خسارتها و خطراتی که این سرمایه بیبدیل ملت را تهدید میکند جلب نمایم. انقلاب اسلامی نغمهای ناساز بود در دستگاهی که کوک آن در دستان استکبار بود؛ حرفی نو و نویدبخشِ جایگزینی یک نظام توحیدی بر جای نظم الحادی حاکم. بدیهی است که دشمنان با تمامیتِ چنین ایده بنیانافکن و طغیانگری (و نه با جزء آن) به شدت دشمنی کنند.
۲/
پیشرفت انقلاب در گرو دو عامل است:
عامل اول (که عامل اصلی و تعیینکننده است) مردم مومن به انقلاباند؛ بحمدالله در این ۳۸ سال، مردم کشور ما انصافا پا پس نکشیدند و در تمامی بزنگاهها، بر اساس فطرت سلیم خود، راه درست را در پیش گرفتند؛ اما باید توجه کرد که در کنار فطرت، عوامل دیگری نیز در شکلگیری اراده مردم موثر است که از مهمترینِ آنها، رفتار کارگزاران نظام است که میتواند الهامبخش گردد، هدایتگری کند و یا خدای نکرده گمراهکننده باشد.
عامل دیگر، همین کارگزاران نظام و به بیان دقیقتر، نظام سیاسی و سیاستیای است که اداره جامعه انقلابی را بر عهده میگیرد. یعنی جمهوری اسلامی که قرار بود و هست که کالبدی برای حمل درونمایه انقلاب باشد؛ با این حساب، انتظار بیجایی نیست که رفتار کارگزاران نیز منبعث از درونمایه نظام و هماهنگ با ایده انقلاب باشد.
قصد دارم عمدتا به عامل دوم (نظام اسلامی) بپردازم، اما از آن جهت که بر باورها و اراده مردم موثر است.
۳/
با این مقدمه، بنظر میرسد با جنگی تمام عیار طرفیم که هدف دشمن از آن، جدا کردن مردم از انقلاب است.
بر این اساس، دشمن اولا تلاش میکند بخشی از بدنه مردم و جوانان را که مستعدترند، بکلی از انقلاب ناامید نماید که مهمترین دستاویز برای تحقق این هدف شوم، فساد و ناکارآمدی نظام اجرایی کشور است.
اما قاطبه مردم به راحتی دست از انقلابی که جان و جوانشان را برایش فدا کردهاند نخواهند کشید؛ پس دشمن که از «ضدانقلاب» کردن مردم عاجز است، تلاش میکند تا بدون دستبرد به ظواهر و صورت نظام، آن را از درون تهی و یا بکلی منقلب سازد تا بدین نحو، مردم و جوانان را به نسخهای جعلی از انقلاب، متمایل نماید؛ این یعنی همان استحاله و فروپاشی از درون؛ پدیدهای ناگوار که عمدتا بواسطه اشغال بزنگاههای تصمیمگیری در فرهنگ و اقتصاد و سیاست توسط کسانی که اساسا اعتقادی به مبانی و جهتگیری انقلاب اسلامی ندارند، رنگ میگیرد و میتوان از آن به شکاف گفتمانی در بدنه تصمیمسازان کشور تعبیر کرد؛ خطری مهلک که از بارزترین مصادیق نفوذ است.
۴/
اما از کجا و با چه شاخصی باید نسبت به نزدیکتر شدن به این پرتگاهها احساس خطر کنیم؟ در پاسخ باید گفت: ار آنجا که سیاستهایی که درستی آنها برای ما واضح است، اجرا نمیشوند! بعبارت دوم، مشکل در ندانستهها نیست؛ بلکه در عمل نکردن به دانستههاست!
برای نمونه، در موضوع تحریم بانکی و پولی که وابستگیِ نظام بانکی و تجارت خارجی به دلار امریکایی آن را آسیبپذیر کرده است، پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه میتواند بیش از تیمی از مشکلات را برطرف کند.
در کشاورزی که بیش از ۷۰ درصد وابستگی در تامین برخی غذاهای اساسی زمینه بحران را مهیا ساخته، حرکت به سمت خودکفایی در کالاهای اساسی یگانه چاره است.
در مسئله تولید ملی، راه حل، هدایت نقدینگی کشور به سمت تولید توسط شبکه بانکی و با هدایت بانک مرکزی است.
در حوزه نفت و گاز، توجه به صنعت پالایش و پتروشیمی و هدایت ظرفیت تولید و استخراج به میادین مشترک، تنها راه گریز از مهلکه خامفروشی است.
…
۵/
معالوصف، برای پاسداری از انقلاب، باید با دو عامل پیشگفته با شدت و بدون مسامحه، مقابله کرد.
آ) برای مقابله با فساد، یک دیدگاه آن است که با افراد فاسد برخورد شود؛ امری ضروری که میتواند امید طبقات مستضعف را به روح عدالتگسترانه انقلاب، زنده نگه دارد. اما آنچه کاملا مهمتر است، ساختارهای فاسد و یا «زمینههای امکانبخش فساد» است که بواسطه اشکالات ساختاری نظام تصمیمسازی در کشور شکل گرفتهاند.
یک نمونه تاثیرگذار از این اشکالات، مساله «تعارض منافع» است که بر اساس بدیهیات عقلی، زمینه ایجاد فساد خواهد بود.
برای مثال نمیتوان از بانک مرکزی انتظار داشت تا تصمیماتی محدودیت ساز برای نظام بانکی بگیرد، چرا که در همه دولتها مسئولان بانک مرکزی خود برآمده از نظام بانکی بوده و ساخت ذهنی تصمیمگیران در آن بهگونهای است که تصمیم خوب را تصمیمی در راستای افزایش قدرت نظام بانکی میدانند؛ بنابراین هر تصمیمی که به محدودسازی رفتار نظام بانکی منتج شود، لاجرم محکوم به شکست است.
یا مثال دیگر نظام سلامت در ایران است که بر خلاف بیش از ۴۰ مورد (۲۰ کشور، هر کدام دو دوره مسئولیتی) مشابه کشورهای جهان که بسیاری در زمینه سلامت موفق هم هستند، غالب تصمیم گیران و مجریان آن «پزشک» بوده و در نتیجه بیشتر تلاشها، برنامهها و تصمیمها به سمت تقویت جایگاه درمان سوق مییابد؛ تا جایی که «سازمان نظام پزشکی» که تنها یک صنف است مانند اصناف دیگر کشور، جایگاه تصمیمگیری، اجرا و نظارتِ نظام سلامت کشور را بر عهده میگیرد. در حال حاضر محصول تنها طرح بزرگ سلامت بعد از انقلاب، تحمیل هزینههای گزاف بر کشور برای افزایش غیرمنطقی دریافتی طبقه پزشکان بود که اختلافات دروندولتی حکایت از بحران مالی دولت در پرداخت اعتبارات گام سوم طرح دارد؛ طرحی که باید گفت عملا به ضد خود تبدیل شد!
مسئله دیگر، ابهام در برخی سیاستهای ابلاغی است که زمینه سوء استفادههای شخصی را فراهم میکند؛
برای نمونه، بعد از ۳۸ سال از انقلاب اسلامی، هنوز نمیتوان به صراحت گفت که آیا اصل «غیرانتفاعی بودن» مشارکت خصوصی در آموزش و پرورش باید همچنان در تاسیس و اداره مدارس غیردولتی حاکم باشد و یا سرمایهگذاری در این بخش با هدف استحصال سود، از منظر سیاستهای کلان جمهوری اسلامی، امری موید شمرده میشود؟
۶/
ب) موضوع دوم یعنی شکاف فکری و گفتمانی در بدنه تصمیمگیری، متاسفانه بصورت گستردهای خسارت می آفریند؛
در حوزه مسکن، علیرغم آنکه قانون اساسی، نظام اسلامی را موظف به تأمین «مسکنِ متناسب با نیاز مردم» کرده است، اما پیدا میشوند وزرا و مسئولینی که قائل به نقش دولت در مسکن نیستند و از بن دندان به بازارِ آزاد در مسکن اعتقاد داشته و لذا هیچ تلاشی برای تحقق منویات قانون اساسی نمیکنند.
در کشاورزی، با وجود تاکید حضرت امام و حضرتعالی بر ضرورت خودکفایی که در سیاستهای ابلاغی نیز منعکس است، هستند افرادی با سابقه وزارت و صاحب تاثیر که از «مزخرف بودن خودکفایی» صحبت میکنند.
در فرهنگ و هنر، درست برخلاف تاکیدات صریح و ضمنی حضرتعالی بر حمایت از ظرفیتهای خودجوش مردمی و هنرمندان انقلابی، حمایت از تولیدات مسموم و باصطلاح هنرمندانی که با انقلاب و انقلابیگری بیگانهاند، در پیش گرفته میشود.
در دانشگاهها، قوانین مصرح شورای عالی انقلاب فرهنگی به بهانههای گوناگون و براحتی زیر پا گذارده میشود که برگزاری اردوهای مختلط تحت لوای اردوهای علمی تنها یک نمونه است.
…
مشکل آنجاست که آقایان درست در بزنگاه اجرای سیاستها و قوانین ابلاغی تحلیلگر میشوند و این در حالی است که بسیج دانشجویی بارها و بارها از اغلب کسانی که ذکرشان رفت، دعوت نموده تا تحلیلهایشان را بشنود و نقد کند، اما در دانشگاه و نه مرحله اجرا! انبوه دعوتنامههای بیپاسخ دانشجویان دانشگاههای گوناگون سراسر کشور، از این طنز تلخ حکایت میکند.
لازم است تکلیفمان را با کسانی که بعنوان مجری سیاستها و قوانین ابلاغی از بیتالمال حقوقهای نجومی میگیرند، ولی در اجرا کارشکنی میکنند، یکسره کنیم.
۷/
به نظر ما، راهکار اساسی برای مقابله با تهدیدهای پیشگفته، دنبال کردن مسئله شفافیت در قامت یک راهبرد ملی است؛ چاره، تنها در باز کردن پای مردم به عرصه نظارت عمومی است که مستلزم شفاف بودنِ: (۱) اطلاعات مربوط به گرههای تصمیمسازی، و (۲) تمامی رویههای تصمیمگیری در کشور است.
موضوعی که خود نیازمند تحولی اساسی در دو ساحت است: یکی قوانین، ساختارها، سختافزارها و نرمافزارهای مورد نیاز، رفع تعارضات نظری مربوطه و … و دیگری، گفتمان حاکم بر کشور در این زمینه که با طرح موضوع بعنوان رویکرد کلان کشور و انعکاس در محافل گوناگون، زمینه این امر مبارک فراهم میگردد.
به نظر میرسد اگر اعلان عمومی دارایی مسئولین در مجمع تشخیص نظام تصویب شده بود، امروز نیازی به برخورد با افتضاح حقوقهای نجومی نبود!
همین طور اگر صحنه تصمیمگیری به روشنی در معرض اطلاع عمومی بود، دولت و رئیس محترم آن که با اصرار و علیرغم بدبینی رهبری برجام و مذاکره با شیطان را بعنوان راهکاری بر معضلات معیشتی مردم در پیش گرفتند، مسئولیت شکست ایده خود را قبول میکردند؛ در این صورت نه کسی میتوانست وقیحانه مسئولیت شکست را متوجه منتقدین کند و نه به این راحتی بازی دوگانهسازی معیشت – هستهای به دوگانههای تازهای همچون معیشت – مقاومت کشیده میشد.
{در این زمینه، پیشنهاد تفصیلی تقدیم میشود}
بخش دوم:
بسیج دانشجویی در سال گذشته تلاش نمود تا با الهام از فرامین حضرتعالی، به دو وظیفه گفتمانسازی و مطالبهگری بپردازد؛ اما در این مسیر با چالشها و ابهاماتی مواجه بود که این جلسه، فرصتی است مغتنم برای پرسیدن آنها از محضر ولی امر.
واقعیت تلخ روزگار ما آن است که دولت، در اغلب بخشها، پاسخگویی به مردم و دانشجویان را اساسا شایسته خود نمیداند؛ در چنین وضعی، مطالبهگری موثر که ذاتا متضمن اقدام برای همراه کردن بدنهای از دانشجویان و مردم در جهت انتقاد و نهی از منکر مسئولین است، چه در سطح تبیین و چه در مراتب بالاتر، لاجرم به شکاف میان دولت و ملت منجر میگردد که با نص توصیه حضرتعالی ناسازگار است. برای حل چنین تعارضی، آیا باید از واقعیات سرنوشتساز کشور به نفع حاکمیت چشم پوشید و یا نارضایتی و گاه نومیدی بخشی از مردم نسبت به کارآمدی و صداقت دولت را جریمه فرار مسئولین از پاسخگویی تلقی کرد؟
حضرتعالی بارها بر لزوم رعایت قانون در پیگیری مطالبات دانشجویی تاکید فرمودهاید که نصبالعین است؛ معالوصف، معضلی که رعایت این فرمان را چالشبرانگیز ساخته، وابستگی شدید برخی از ظواهر قانونی به سلیقه سیاسی مجری (که اغلب خود موضوع اعتراض است) در خلاء کامل ناظری مستقل بر حسن اجرای قانون است که زمینهساز سوءاستفاده را پدید میآورد. نمونه این امر در جریان اعتراض به مدل قراردهای نفتی رخ داد؛ آنجا که دانشجویان پس از ماهها کار کارشناسی و پیگیریِ ناکام تذکرات و اصلاحات پیشنهادی، دست آخر و در آستانه نهایی شدن خسارت پیشبینی شده، اقدام به تجمعی ساکن و بدون اخلال در نظم شهری نمودند که پیش از شکلگیری، با برخورد خشن و عجیب و غریب نیروهای نظامی تحت امر دولت مواجه و روانه بازداشتگاه شدند.
تجربههایی از این دست، برخی از دانشجویان را به این نتیجه رسانده که مطالبهگری دانشجویی در نبود حمایت قانون، عملا بیتاثیر خواهد بود و این، به مرگ انگیزه فعالیت در تشکلهای انقلابی منجر خواهد شد. این، علاوه بر نفسِ وجوبِ رعایت قانون است که در مواردی البته بسیار نادر، در تعارض با جلوگیری از تحمیل خسارات اجتماعی سنگین بر کشور قرار میگیرد؛ در چنین وضعی، آیا باید موقتا از مطالبه و نقد انحرافات سرنوشتساز دست شست و یا میتوان در موارد مشابه به ایجاد ظرفیتهای قانونی یا نظارتی جدید که مشخصا از مقام اجرایی استقلال کافی داشته باشند، امیدوار بود؟
بخش آخر:
پایان سخن را مجددا به نقطه آغاز متوجه میکنم؛ گسیل خیل جوانانی از نسل چهارم انقلاب به جبهههای نبرد علیه مزدوران آمریکا در عراق و سوریه، حکایت از نفوذ قدرت معنوی انقلاب در دلهای این نسلِ انقلابندیده، علی رغم انبوه مصلحتاندیشیهای دیپلماتیک دولتی و غیردولتی دارد؛ از اینکه نسل چهارم انقلاب، فراتر از مرزها و رنگها، بیصبرانه مترصد جایگاه و ماموریت خود در نظم نوینی است که انقلاب بر منطقه حاکم خواهد ساخت.
اجازه میخواهم به نمایندگی از این نسل، از شما بعنوان یگانه متّکای جوانان کشور برای انقلابی ماندن و انقلابیتر شدن، تشکر نمایم.
مهمترین محورهای سخنان نمایندگان تشکلهای دانشجویی به این شرح است:
- ابراز نگرانی از خطر استحالهی درونی بهوسیلهی افراد و جریانهایی که اعتقاد عمیقی به مبانی انقلاب و امام ندارند
- ضرورت اصلاح ساختارهای فسادآور در نظام بانکی و اداری و برخورد قاطع با مفسدان و متخلفان
- انتقاد از عدم پایبندی جدی برخی مسئولان به اصول قانون اساسی و سیاستهای نظام در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی
- ضرورت تبیین نحوهی مطالبهگری دانشجویان در قبال اشکالات و نواقص
- انتقاد از زدن برچسبهای سیاسی به مطالبهها و پیگیریهای دانشجویی از مسئولان
- تبیین صریح و روشن اصول دفاعی کشور برای مردم و جوانان و بیان علت حمایت از مقاومت در منطقه
- انتقاد از رواج اشرافیگری در میان برخی مسئولان
- انتقاد از بیتوجهی مسئولان وزارت علوم به مسائل فرهنگی
- ایجاد تسهیلات مناسب برای ازدواج آسان دانشجویان
- انتقاد از ایجاد زمینهی نفوذ بیگانگان به دانشگاهها تحت عنوان دیپلماسی علمی
- اظهار نگرانی از نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی بیگانگان تحت عنوان جهانیسازی
- انتقاد از تلاش برخی برای تسری مدل برجام به مسائل منطقهای، دفاعی و حقوق بشری
- چگونه باید در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام ایستاد تا دو قطبی ایجاد نشود؟
- انتقاد از اظهارات شعاری برخی مسئولان در موضوع اقتصاد مقاومتی
- نتقاد از عملکرد شهرداریهای کلانشهرها و گسترش بیمحابای مراکز تجاری و تبعات سوء فرهنگی اجتماعی این مراکز
- ضرورت جوانگرایی در بدنهی مسئولیتی کشور
- انتقاد از برخی برخوردهای قضایی با بعضی مطبوعات و تشکلهای دانشجویی و صنفی
- لزوم تبیین شیوهی تعامل با معتقدین به نظام که دارای دیدگاههای متفاوتی هستند
- اظهار نگرانی از پروژهی آرمانزدایی از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی
- انتقاد از عملکرد برخی مسئولان قضایی و عدم اطلاعرسانی شفاف دربارهی احکام دادگاهها
- انتقاد از مسکوت ماندن طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس
- گلایه از عملکرد برخی مسئولان در توجیه دشمنیهای آمریکا و تلاش برای بزک کردن چهرهی آمریکا
- انتقاد شدید از برخورد نکردن با کارشکنیها و نقض برجام از سوی آمریکا
- ضرورت تدوین سند بالادستی برای پیشرفت روستاها و گسترش فعالیت گروههای جهادی در مناطق محروم
- اهمیت چشمانداز ۲۰ سالهی جمهوری اسلامی و روند نامناسب کنونی در دستیابی به اهداف آن
دفتر مرکزی: تهران،
09128513265
نوشتن دیدگاه