مستند «معلم» روایت گردان رزمندگان شیعه افغانی در سوریه + تصاویر دیده نشده از فرمانده تیپ فاطمیون، شهید علیرضا توسلی
پیکر فرمانده بازگشت. فرمانده سرزمین نداشت، اما "آرمان" داشت و حالا این فاطمیه را کنار «مادر» است.بدن بدون سرش آرام میگیرد.
خبرگزاری تسنیم:
میگفت: بروید خبرگزاری افغانستان بزنید، کل صفحهتان را کردید «افغانیها»، میخندید و میگفت، در دلش چیزی نبود. گردش روزگار چند ماه پیش به سوریه بردش. دمشق. زینبیه و حالا که برگشته بود چیزهای دیگری میگفت. دیگر نمیخندید، گریه میکرد و میگفت: حرم «خانم» را «افغانیها» نگه داشتهاند. بنازم به غیرتشون. چرا چیزی نمیگید شماها؟
***
مستندساز بود،رفته بود سوریه و برگشته بود، چند تا فیلم هم ساخته بود.تعریف میکرد و میگفت ماجرای روضهخوانی بچه های مدافع حرم خودش یک روضه است. میگفت آنجا کسی نمیتواند برای بچههای افغانستانی روضه بخواند. طاقت ندارند... جمله دوم که شروع نشده داغ میشوند، طاقت نمیآورند، فریاد میزنند و کسی جلودارشان نیست. روضهخوانها خودشان از بچههای رزمندهاند، اما حالا دیگر یاد گرفتهاند، هر جا بچههای افغانستانی باشند، یا شروع نمیکنند یا سریع میگویند و رد میشوند. دلشان آرام نمیگیرد.
***
پسرش را داده بود. در سوریه. با افتخار میگفت: «مدافع حرم» بوده، حرم خواهر و دردانه حسین(ع). میگفت: صدها هزار علیاکبر من فدای حرم «خانم». ایستاده بود.چنان ایستاده بود که کسی نمیتوانست نزدیکش شود.میگفت به دخترانم، به خواهرانش گفتم مبادا گریه کنید.به یاد آن روز و آن «آقا»یی که جان همه عالم فدای او.
**
میگفت: زندگیمان را میکردیم، سرِ زمین بیل میزدیم، شوروی که آمد مملکتمان را گرفت بلند شدیم.یک تکه نان به پر لباس افغانی میبستیم و یک هفته میرفتیم تو کوه و کمر با روسها میجنگیدیم، روسها را بیرون کرده و نکرده خبر آمد که ایران جنگ شده، عراق حمله کرده و کل دنیا هم پشت سرش جمع شده و سرزمین اسلام در خطر است. تکه نانمان را زدیم پر شال و راه افتادیم. لب مرز که رسیدیم گفتند کجا؟ گفتیم آمدیم جنگ. باور نکردند، مثل همانی که برایمان پلاک میساخت و گفت از کجایید و سرمان را بالا گرفتیم و گفتیم افغانستان و با تعجب نگاهمان کرد و بعد آغوش گشود. جنگ تمام شد و همینجا ماندگار شدیم. زمین نداشتیم دیگر، رفتیم سر ساختمان، آجر بالا میانداختیم. چند سال گذشت، خیلیها اذیتمان کردند، می گفتند بروید سرزمین خودتان. سرزمین خودمان؟
زندگی میگذشت که خبر رسید جنگ شده و حرم «خانم زینب(س)» به خطر افتاده.بلند شدیم و ایستادیم. این بار سرنوشتمان در سوریه بود. «آرمان» حالا در سوریه به خطر افتاده بود که سرزمین ما، سرزمین آرمانمان بود.بلند شدیم و روانه «زینبیه» شدیم. نامش هم دلمان را میلرزید.
***
حالا بلند ایستادهاند، این سالها، برگهای پرافتخاری در تاریخ افغانستان است. هر چند که کسی نمیبیند و کسی نمیشنود و هر چند که خودی و دشمن طعنه میزنند و دروغ میبندند که چه کردهاند و چه شدهاند... اما آنها بلند ایستادهاند. میگویند تاریخ را فاتحان جنگها مینویسند، اما خونهای ریخته شده بر این کره خاکی، خونهایی گرم و داغ افغانستانیها، گواهی خواهد داد که آنها آرام ننشستند و بلند ایستادند.
***
ابوحامد برگشته است، فرمانده، پرافتخار برگشته است و حالا این «فاطمیه» را کنار «مادر» است که مزد چند سال نگاهبانیاش از حرم «دختر» را گرفته است. اینها اولین تصاویر از بازگشت پیکر پاک اوست. اینجا ایران، سرزمین آرمانگرایی. و علیرضا توسلی، فرمانده شهید «فاطمیون»، رزمندگان افغانستانی مدافع حرم در حرم امام رضا(ع) در کنار «پسر» دفن خواهد شد. ابوحامد حالا دیگر آرام میگیرد. بعد از یک عمر آرمانگرایی و آرام نگرفتن. بدن بیسر او حالا دیگر آرام میخوابد...گوارایش...
***************************************
گروه چندرسانه ای - رجانیوز: «علیرضا توسلی» یکی از شجاعترین فرماندهان میدانی نبرد سوریه، روز شنبه ۹ اسفند ٩٣ و در منطقه درعا به شهادت رسید، وی که در سالهای گذشت با سازماندهی رزمندگان افغان از سراسر جهان به خیل مدافعان حرم آل الله پیوسته بود، به عنوان فرمانده «تیپ فاطمیون»، تیپ مخصوص رزمندگان افغان حاضر در نبرد سوریه، به عنوان یکی از قابل اعتمادترین فرماندهان میدانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته میشد.
سردار رشید اسلام شهید علیرضا توسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جريان آزادسازي تپه تل قرين در حومه درعا، به دست تروريستهاي جبهه النصره به شهادت رسيد. وی در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت.
با این حال مظلومیت شیعیان افغان چه در افغانستان، چه در ایران و حتی در منطقه نبرد سوریه، موجب شده است که با وجود تقدیم شهدای متعدد توسط «تیپ فاطمیون»، شهدای این تیپ شجاع آنچنان که باید شناخته نشوند.
حارس یکی از رزمندگان نبرد سوریه، درباره شهید ابوحامد فرمانده تیپ فاطمیون اینطور نوشته :
پارسال در موکب حرم حضرت زینب(س) داشتم با آقای خزاعی مکتب صحبت می کردم. ناگهان حرفش را قطع کرد و داد زد: سلام دلاور سلام فرمانده
دیدم دوید رفت و مردی را بغل کرد که دستش به گردنش آویزان بود و شبیه برادران افغان بود. بعد آوردش داخل موکب و برایش چای آورد. مرد هم با تواضع خاصی چای رو خورد و مثل آدمهای خجالتی خداحافظی کرد و رفت زیارت.
گفتم این شخص را معرفی کنید.
گفت آقای توسلی فرمانده دلاور فاطمیون. میگفت در بزرگیش همین بس که در یک عملیات که چند گردان با هم عملیات کرده و همه گردانها بجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند، از حاج قاسم سلیمانی سوال شد که نبرد را ادامه بدهیم یا عقبنشینی کنیم.
حاج قاسم پاسخ جالب توجهی داده و پرسیده بود: آقای توسلی در عملیات هست؟ پاسخ شنیده بود: بله به عنوان فرمانده گردان فاطمیون عمل میکند.
حاج قاسم پاسخ داده بود: پس ادامه بدهید که انشاالله پیروزید.
آنچه در ادامه می بینید مستندی است که توسط گروه روایت فتح از تیپ فاطمیون و این شهید بزرگوار تهیه شده است.
دفتر مرکزی: تهران،
09128513265
دیدگاهها
شما هم یک افغانی هستی اما بازهم مهم نیست
مهم مسلمانی من و تو و برادری ماست
به وحود برادرانی چون شما افتخار میکنم
ما را با درج لینک در وبگاه خود حمایت نمائید
یاعلی
دانلود فایل صوتی دولت و کوتاهی ها
http://ba30rat.rozblog.com/post/843
حتما یه نگاهی بیندازید