جایزه اسکار برای فیلم تک تیرانداز آمریکایی ، آموزش مسلمان کشی!
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ تلاش گسترده صنعت فیلمسازی آمریکا(هالیوود) مبنی بر ترویج و نهادینهکردن اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی علیالخصوص بعد از ظهور انقلاب اسلامی ایران هرگز متوقف نشده است.
رشتۀ اقدامات هماهنگ و فرادولتی غرب در پیشبرد جنگ نرم فرهنگی، که خود پیشزمینۀ تهاجم و تصرف نظامی در کشورهای هدف است، با تولید فیلمهایی با محوریت همجنسبازی و بیبندوباریهای خانوادگی و موضوعاتی از این دست ادامه پیدا کرد تا اینکه اکنون وارد مرحله جدیدی با محتوای اسلامستیزی و کشتن مسلمانان بشود.
رهبر انقلاب اسلامی ایران، در تاریخ 6 بهمن امسال در جریان دیدار با نمایندگان اقلیتهای مذهبی مجلس شورای اسلامی، در بخشی از بیانات خود از تحرکات جدید دستگاه رسانهای نظامهای استکباری در ترویج این موج خشونت و کشتار مسلمانان پرده برداشتند.
ایشان در این دیدار در مورد یکی از آثار بی شرمانه آمریکایی که در اوایل همین امسال به نمایش درآمده است، این گونه میفرمایند: "شما امروز میبینید در اروپا، در آمریکا، علیه مسلمانها چه تبلیغاتی انجام میگیرد. بحث این نیست که چرا مسلمانها آزادی لازم را در بسیاری از این کشورها ندارند؛ بحث بر سر این است که چرا امنیت جانی ندارند! یعنی حقیقتاً اینجوری است. همین فیلم تکتیرانداز که حالا سروصدایش بلند شده و هالیوود آن را درست کرده، تشویق میکند یک جوانِ مثلاً فرض کنید مسیحی یا غیر مسلمان را که تا آنجایی که میتواند و از دستش برمیآید، مسلمان را اذیت بکند، اصلاً تشویق میکند این معنا را؛ آنطور که نقل کردند، ما که این فیلم را ندیدیم. این روش روشِ مورد پسند اسلام نیست؛ اسلام معتقد است به انصاف."
حضرت آیتالله خامنهای همچنین اضافه میکنند که: "ما از اسلام آموختهایم که باید با پیروان ادیان دیگر با انصاف و عدالت برخورد کرد؛ این حکم اسلام به ماست، آنچه امروز در دنیا مشاهده میشود، این است که قدرتها و دولتهای مدّعی انصاف و عدالت، هیچ انصاف و عدالتی را جز در دایره سیاستهای تنگ و محدود و ظالمانه خودشان ملاحظه و مراعات نمیکنند."
به خوبی میدانیم که دستاندرکاران سینمای موردنظر همواره کوشیدهاند تا با ساخت آثار متنوعی که دارای موقعیت، حالت و قالب مختلف هستند، مفاهیمی را به مخاطب القاء کنند که به نوبه خود بتوانند تأثیر خود را بر نحوۀ درک و دریافت مخاطبان مسلمان و غیرمسلمان از موضوعات مختلف بگذارند.
عامل "موقعیت" در اینگونه از آثار عبارت از محیط یا اجتماعی است که فیلم در آن رخ میدهد و "حالت" فیلم به لحن احساسی اثر اطلاق میشود، این دو در کنار "قالب" که همان روش تصویربرداری است، در خدمت القاء موضوع (تِم) در میآیند تا در نهایت بتوان مباحث، مفاهیم و القائات صاحبان و متفکران اثر را به بیننده منتقل کرد.
در سالهای اخیر، همزمان با تقویت تروریسم گروهی-تکفیری-چندملّیتی موسوم به داعش، شاهد تولیداتی بودهایم که البته دست برقضا با استقبال و حمایت بیسابقهای از سوی دولتمردان، شبکههای اجتماعی، و نهادهای مختلف مواجه شدهاند.
ظاهراً اکنون بعد از ترویج هراس و وحشت از دین رئوف و غیرقابل تحریف اسلام، و مدیریت رسانهای-اینترنتی اقدامات گروه تکفیری "دولت عراق و شام"، اکنون نوبت به گسترش جنایت و خشونت علیه مسلمانان رسیده است.
فیلم تک تیرانداز آمریکایی، محصول سال 2014 است و با هزینه 200 میلیارد تومانی خود، همانند فیلم آرگو توسط شرکت "برادران وارنر" روانه بازار اکران شد، این فیلم بر اساس کتاب خاطرات مشهورترین قاتل تک تیرانداز ارتش آمریکا ساخته شده است.
Amy Nicholson که روی کتاب زندگینامه این قاتل آمریکایی تمرکز کرده، یادآوری میکند که برخی از ماجراهایی که در کتاب مطرح شدهاند، ساختگی و دروغ هستند.
پایگاه اینترنتی Slate از قول Nicholson مینویسد، کارگردان باید به این موارد اشاره میکرد، البته وقتی که یک فیلم، دروغهای شخصیت اصلی داستان را پاک میکند به این معنا است که خود فیلم هم یک دروغ است. این فیلم، شخصیت داستان را به عنوان یک قهرمان نشان میدهد.
به گزارش روزنامه Guardian: "فیلم تکتیرانداز آمریکایی، یک سئوال بسیار نگرانکننده را مطرح میکند و آن این است که در ساخت یک فیلم چه بخشهایی از حقیقت را برمیگزینیم و برای خلق یک محصول سرگرمکننده چه بهایی از نظر اخلاقی و اجتماعی حاضریم بپردازیم."
این روزنامه میافزاید: "تنها تصویری که در این فیلم از فرد موردنظر ارائه میشود یک قهرمان کامل است، در صورتیکه چهبسا در واقعیت، ممکن است فردی دارای معیارهای اخلاقی ضعیف باشد اما در عینحال یک سرباز [کشتارگر] خوب یا حتی یک قاتل زنجیرهای هم باشد که در صفوف نیروهای آمریکایی بدون هیچ کنترلی هر کاری که دلش میخواسته انجام داده است."
البته در مقابل نیز، برخی این فیلم را ستوده و مثل دیوید فرنچ در مجله National Review آن را یک دستاورد فرهنگی بزرگ توصیف میکنند و درست در آن سوی این تفکر هم، بعضی آن را توجیهی غیراخلاقی برای کشتار غیرنظامیان عراق میدانند.
Rebecca Cusey در مجله اینترنتی The Federalist مینویسد: "به نظر میرسد که قهرمان داستان به هیچ عنوان از کشتن غیرنظامیان عراقی پشیمان نیست، درصورتیکه یک جنگجو حتی اگر معتقد باشد که از حقیقت دفاع میکند، باید بخش پلید و غیرانسانی اعمال خود را نیز بپذیرد."
شخصیتی که گفته میشود این فیلم بر اساس خاطرات او در زمان تجاوز آمریکا به عراق ساخته شده است، کریس کایل نام دارد.
شبکه بیبیسی انگلیس(شاید برحسب اتفاق) قبلاً مصاحبهای را از این متجاوز آمریکایی میگیرد و کایل میگوید: "اولین باری که در موقعیتی قرار گرفتم که باید یک نفر را به قتل میرساندم، سئوالات زیادی به ذهن من خطور کرد. نمیدانستم که آیا میتوانم به یک مرد یا یک زن شلیک کنم یا نه. آیا من حق دارم این عمل را انجام بدهم؟ آیا این کار درست است؟ آیا توجیهپذیر است؟"
فیلم تک تیرانداز آمریکایی برای شرکت در مراسم اسکار امسال، در شش بخش بهترین فیلم، بهترین تدوین فیلم، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه شد.
لازم به ذکر است؛ که آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS)آمریکا سال 1927 با دو هدف، جایزه اسکار را بنیان نهاد؛ اول حمایت از صنعت سینمای آمریکا و دوم تشویق فیلمهایی که در جهت تحقق بخشیدن به رؤیای آمریکایی و ترویج ایدئولوژی ایالات متحده ساخته میشدند.
در حالی که جشن اعطای جوایز اسکار، توسط سازمان امنیت داخلی آمریکا به عنوان رویداد ویژه امنیت ملی محسوب شده است، انتفادات قابل تأملی در مورد آن وجود دارد. یک نمونه از نقدهایی که به این رویداد آمریکایی وارد شده، اعمال نفوذ کارگردانان و شرکتهای سازنده فیلم در مورد برخی فیلمها است؛ به این معنا که جوایز، بیشتر منعکس کننده تلاشها برای اعمال نفوذ هستند که این قضیه به نوبۀ خود شایستگی فیلمها را تحت تاثیر قرار می دهند.
البته برگزاری جشنوارههای مختلف در مغربزمین همواره محفل و مأمن خوبی برای تبلیغ، القا و تقویت مفاهیم غیرانسانی و خلاف اخلاق بودهاند. گفته می شود که در جشنواره ونیز هم، نوعی تبلیغ همجنسگرایی صورت می گیرد. بنا به اخبار رسیده، از دوره شصتوچهارم، جایزهای عجیب به جشنواره ونیز اضافه شده است- جایزهای که به بهترین فیلم بلند سینمایی درباره همجنسبازی تعلق میگیرد.
در مورد تکتیرانداز آمریکایی باید خاطرنشان کرد از زمانی که این فیلم به نوبت اکران رسید، پایگاههای آمریکایی YouTube، گوگل و Wikipedia نیز همگام با رسانههای خبری این کشور، همه اقدامات لازم را برای معرفی بیشتر این محصول هالیوودی انجام دادند. قرار دادن آنونس این فیلم ترویج خشونت در اولین صفحه مربوط به جستجوی نام این فیلم در گوگل و قرار دادن دیگر کلیپهای مربوط به آن در سایت یوتیوب از جمله تمهیداتی بودند که تا قبل از کشته شدن 3 جوان دانشجوی آمریکایی در شهر Chapel Hill ایالت کارولینای شمالی آمریکا باعث شدند این فیلم بیشترین فروش گیشه را در بازۀ زمانی کوتاه خود در آمریکا از ششم ژانویه تا قبل از مراسم اسکار کسب کند.
ستادهای مدیریت گوگل و یوتیوب بهترتیب در شهرهای Mountain View و Sun Bruno ایالت کالیفرنیا مستقر هستند. این دو شرکت آمریکایی برای بیشتر دیدهشدن فیلم تا قبل از نمایش آن توسط نهاد آکادمی اسکار در شهر اشرافینشین Beverly Hills زحمات بسیاری کشیدهاند. گفتنی است که ستاد برگزار کننده اسکار و همچنین مقر شرکت هالیوود نیز در در ایالت کالیفرنیا مستقر میباشند.
موج اسلامهراسی که طی هفتههای اخیر بعد از ماجرای مشکوک حمله به مجله فکاهی هتاک به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام(ص) در پاریس شدت گرفته بود، در چپلهیل آمریکا، در لباس اسلامستیزی و کشتار مسلمانان ظاهر شد.
تکتیرانداز آمریکایی
فیلم تکتیرانداز آمریکایی در 6 ژانویه 2015 به اکران عمومی درآمد. حادثه فوقالعاده مشکوک پاریس در 7 ژانویه 2015 کلید خورد. سه جوان مسلمان دانشگاه کارولینای آمریکا در 11 فوریه 2015 توسط یک ضدّ مسلمان آمریکایی به قتل رسیدند. اکنون آمریکا قصد دارد در 22 فوریه، این فیلم ترویج خشونت خود را در مرکز توجه یک میلیارد تماشاگر مراسم زندۀ اسکار در حدود 100 کشور جهان قرار دهد.
شامگاه روز سهشنبه 11 فوریه 2015، سه دانشجوی آمریکایی مسلمان، 23 ساله، 21 ساله و 19 ساله (زن، شوهر و خواهرزن) در نزدیکی دانشگاه The University of North Carolina در شهر چپلهیل در اثر شلیک متوالی چند تیر به ناحیه سر کشته شدند. این 3 مسلمان، دو خواهر فلسطینی به نامهای Razan Mohammad Abu-Salhaو Yusor Mohamad Abu-Salha بههمراه شوهر Yusor به نام Deah Shaddy Barakat اهل سوریه بودند.
Craig Stephen Hicks قاتل 46 سالهای است که مدام در صفحه فیسبوک خود مطالبی بر ضد اسلام و مسلمانان به اشتراک میگذاشته و عقاید نژادپرستانه داشته است. این قاتل آمریکایی پس از ارتکاب جرم نیز با خونسردی تمام در حالی که از اقدام خود ابراز خرسندی می کرده تسلیم پلیس شده است.
این جنایت هولناک با سکوت معناداری از سوی دولت آمریکا، رسانههای خبری و مقامات اروپایی مواجه شده است که البته واکنشهای بسیاری را از جانب کاربران شبکههای اجتماعی و افکار عمومی نیز در پی داشته است.
در فیسبوک و توئیتر هم صفحاتی برای اعتراض به این جنایت ایجاد شده و بسیاری از کاربران در مورد این سه جوان مسلمان نوشتهاند: "عزیزان ما، برکات، یسر و رزان به سوی پروردگارشان رفتند."
از شخصیتهای برجستهای که در صفحه توئیتر خود به این نوع رفتار تبعیضآمیز رسانهها اعتراض کرده، دکتر Mads Gilbert پزشک معروف نروژی است که زمانی که اسرائیل در جنگ اخیر باز هم به کشتار وسیع مردم غزه دست زده بود، به کمک برای مداوای این فلسطینیان شتافته بود. دکتر گیلبرت نوشته است: "3 جوان در آمریکا مردند، نه تظاهراتی شد نه اعتراضی. البته معلوم است که چرا این مسئله هیچ اهمیتی برای غرب ندارد؛ چون آنها مسلمان بودند."
مقامات انجمنهای مسلمان در آمریکا نیز بر این باورند اگر قربانیان جنایت چپلهیل مسلمان نبودند و برعکس قاتل آنها یک مسلمان بود، اخبار این حادثه به گونه دیگری توسط رسانهها پوشش داده میشد و سیاستمداران هم طور دیگری واکنش نشان میدادند.
روزنامه Independent نیز با اشاره به قتل سه مسلمان آمریکایی نوشت: تنها به دلیل مسلمان بودن مقتولان، رسانههای جهان این خبر را به روال معمول پوشش ندادند.
به نوشته این نشریه، از آنجایی که مقتولان مسلمان بودند، پوشش خبری این اتفاق تنها توسط تعداد معدودی از رسانهها انجام گرفت. نویسنده ایندیپندنت در ادامه میپرسد آیا زندگی مسلمانان بیاهمیت و خون مسلمانان ارزان است. چرا توجه رسانهای به مسلمانان قربانی این جنایت، اینقدر کم است.
پایگاه تحلیلی Observer نیز در یادداشتی درباره این جنایت نوشت: اگرچه بدون شک Craig Stephen Hicks آمریکایی مسئول این قتلهای فجیع است ولی او تنها عامل این فاجعه نیست. بخشی از تقصیر این ماجرا و دیگر جرائم نژادپرستانۀ موسوم به Hate Crimes که به طور عمده علیه مسلمانان رخ میدهد، بر دوش گفتمانی است که سعی میکند مسلمانان را در نظر عموم، شرور و اهریمنی معرفی میکند.
این پایگاه اینترنتی مثالهای بسیاری از مقامات آمریکایی میآورد که بدون دغدغه، تخم نفرت علیه اسلام و مسلمانان را در جامعه آمریکا کاشتهاند و یادآور میشود که در این جنایت فجیع، تمام این افراد میبایست سرزنش شوند.
نویسنده یادداشت این طور ادامه میدهد که "از فاجعۀ چپلهیل شگفتزده نمیشوم. چرا که با توجه به گسترش اسلامهراسی در داخل کشور و همگام با آن، ترویج مشکوک اقدامات افراطی خشونتآمیز افسارگسیخته در خارج از کشور، آماده حملات اینچنینی بودم و آنها را پیشبینی میکردم."
اکنون میبینیم که همگام با ترویج علنی و عملی خشونت و کشتار مسلمانان، آمریکا به عنوان میزبان و مقر سازمان ملل و شورای حقوق بشر، به جای محکوم کردن دو حمله وحشتناک ضد اسلامی اخیر در این کشور، سعی دارد با بسیج رسانهها و سازوکارهای تبلیغاتی خود بر دیدهشدن هر چه بیشتر فیلم ترویج خشونت تکتیرانداز اصرار بورزد.
البته در این میان، منتقدان مستقل آمریکایی همچنان از زوایای مختلفی به نقد این اثر میپردازند
Vanessa Rasanen در 4 فوریه 2015 در مقالهای با عنوان "7 دلیل برای ندیدن تکتیرانداز آمریکایی" به نقد این فیلم از زوایای مختلفی از قبیل نواقص ساختاری، اغراق در محتوا، نمایش هدفمند خشونت و مسائلی از این دست میپردازد.
Rasanen در انتها میگوید: "تماشای این فیلم و عدم واکنش به محتوای آن کار سادهای نیست. این فیلمی نیست که هر کسی بتواند آن را ببیند."
مجله The Federalist واقع در شهر الکساندریای آمریکا، در مقالهای عنوان میکند که شاید تکتیرانداز آمریکایی بتواند مدعی بهترین فیلم باشد، اما نمیتواند چهره شرم را از پرده واقعیت آمریکا پاک کند.
این مقاله اضافه میکند که، در وهلۀ اول، تکتیرانداز، یک فیلم جرأتمندانهی پرتحرک در ژانر درام جنگی از نوع biopic یا زندگینامهای از قهرمانانی(!) است که به ندای سردمداران کشورشان مبنی بر لشکرکشی و کشورگشایی پاسخ دادهاند، اما در نهایت آنچه شاهد آن هستیم یک بیانیۀ جسورانه و عاری از ندامت و پشیمانی از کارگردانی آمریکایی است که هنوز در نوستالژی هفتتیرکشیهای فیلمهای وسترن خود سیر میکند.
یادآور می شویم که هالیوود آمریکا در آثار جنگی خود که بیانگر تجاوز، اشغال و جنایت سربازان در جریان لشکرکشیهای قدمتدار ایالات متحده است، هرگز قصد ندارد مشروعیت مدّعیانهی آمریکا در شرکت در این تجاوزات را به چالش بکشد و مسلّم است که نمی خواهد میل فزایندۀ جنگطلبی کشور هفتتیرکشان مغربزمین و قاتلان آن را به باد انتقاد بگیرد.
در اینگونه فیلمها که حتماً بعد از هر یک از تجاوزات مفتخرانۀ آمریکا، باید شاهد سفارش متعدد آنها از سوی سیاستمداران و اندیشکدهها به هالیوود باشیم، سعی میشود تا به جای گفتن حقیقت، بیشتر، آن حس بهاصطلاح میهنپرستانه آمریکایی به نمایش کشیده شود و مفاهیمی را ترویج کنند که به نوعی توجیهگر سیاستهای از پیشتعیین شده غربی برای رواج حکومت پلیسی(Police State) و دشمن ملت(State Enemy) هستند. سعی آنها بر این است که شاید بتوانند با این قبیل تولیدات، سادیسم سیاست قدمتدار غرب در خلق دشمن فرضی و تأمین منافع چندگانۀ سیاسی-اقتصادی-فرهنگی نظام های حاکم را همچنان پوشیده نگه دارند.
پیشتر نیز در دهههای گذشته، از این قبیل هنرمندیهای سفارشی آمریکایی در آثار الیور استون، مارتین اسکورسیزی، مایکل چیمونو، فرانسیس فورد کاپولا، بن افلک و غیره به وفور دیدهایم. لذا این قبیل آثار گریز و فرار از حقیقتِ تلخ سیاستهای جنگافروزانۀ ایالتکدۀ آمریکا دردی از بغض فروخوردۀ آمریکا در شکستهای متعددش درمان نمیکند؛ زخمی که هر روز بر وخامت اوضاع بیمار دموکراسی غرب میافزاید و البته در نهایت، داروی التیامبخشی جز تسلیم پیش روی آنها وجود نخواهد داشت.
به گفته برخی منتقدین، در اینگونه آثار، حتی اگر فشارها و لطمههای روحی عمیق سربازان برگشته از کشتن و تجاوز غیرنظامیان به تصویر کشیده شود، اما هرگز خبری از این نمیبینید که شخصیتهای داستان، به انتقاد و تخطئهی نظام حاکم بر کشورشان بپردازند که آنان را با فریب و تبلیغات فراگیر به این معرکۀ سراسر شکست و پشیمانی کشاندهاند...
کریس کایل، این قاتل زبدۀ آمریکایی هم، کسی بود که به کشتن مردم عراق افتخار می کرد. کایل در سال ۲۰۰۹ با نوشتن کتابی پرفروش از زندگی خود، در تیررس رسانهها باقی ماند.
کایل در مصاحبهای گفته بود که دشمنان آمریکا در عراق وحشی هستند: "وظیفه من کشتن دشمن است و هیچ پشیمانی بابت این کار ندارم. من آدم خامی نیستم و از دید رمانتیک و احساسی به جنگ نگاه نمیکنم... من پیش وجدانم راحت هستم."
حدود یکسال قبل از مرگ این قاتل آمریکایی، روزنامه دیلیمیل در توصیف این فرد گفته بود که اگر از کریس بپرسید که اولین بار چه زمانی یک انسان را با تفنگش به قتل رساند، او باید چند دقیقهای فکر کند تا بتواند جواب شما را بدهد اما بعد از مدتی یادش میآید که اولین قربانی او یک زن بود.
او در مصاحبهای در ارتباط با این بیرحمیهای خود گفته بود: "اولین بار، شما مطمئن نیستید که بتوانید این کار را بکنید(کسی را بکُشید) اما من آنجا نیستم که به آنها بهعنوان افراد نگاه کنم. من اهمیتی نمیدهم که او خانوادهای دارد یا خیر. من فقط میخواهم افراد گروهم را حفظ کنم."
او در کتاب خود، عراقیهای کشتهشده را یک مشت وحشی نامیده بود و بارها تاکید کرده بود که ارزش زندگی او و دیگر آمریکاییها بیشتر از زندگی عراقیها بوده است.
نشریه اینترنتی Vulture وابسته به مجله آمریکاییNew York Magazine در 20 ژانویه 2015 به قلم Adam Raymond مینویسد: "فیلم جدید کلینت ایستوود که از طرف شرکت برادران وارنر به اکران راهیافته، چیزهای بسیاری را از زندگی این قاتل هموطن مشهورمان ناگفته گذاشته است."
این نشریه مینویسد: "طبق مقالۀ Nicholas Schmidle، گزارشگر مجله آمریکایی New Yorker در سال 2013، کریس کایل یکبار به همقطاران خود در یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا موسوم به SEAL میگوید زمانی که بعد از طوفان کاترینا به نیواورلئان اعزام شدم، چند نفر از قربانیان بیخانمان طوفان را که برای تأمین آذوقه به فروشگاهها و مراکز عمومی هجوم میآوردند با تیر زدم."
زمانی که Schmidle خبرنگار برای جمعآوری مستندات به ستاد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا موسوم به SOCOM مراجعه میکند، به او گفته میشود که هیچیک از نیروهای SEAL در زمان طوفان مذکور به منطقه اعزام نشده بودند.
Vulture همچنین اضافه میکند که در سال 2010، زمانی که کریس مشغول پر کردن باک بنزین خود در دالاس بود، 2 مرد غیرمسلح که قصد دزدیدن ماشین او را داشتند با اصابت گلوله به ناحیه سینهشان مجروح میشوند.
به اذعان مجله Dallas’s D Magazine، هیچ دادگاهی برای بررسی این حادثه تشکیل نمیشود و پلیس نیز کایل را رها میکند، چرا که یکی از مقامات ردهبالای ناشناس "someone high up in the government” در این قضیه دخالت میکند و مانع از محکومیت قهرمان آمریکا میشود.
تکتیرانداز آمریکایی
عاقبت، کریستوفر اسکات کایل 39 ساله، رکورد دار بیشترین کشتار در ارتش آمریکا در 2 فوریه 2013 در شهرستان Erath County ایالت تگزاس توسط Eddie Ray Routh، سرباز 25 سالۀ آمریکایی برگشته از جنگ به هلاکت رسید.
تک تیرانداز,تکتیرانداز,تک تیرانداز آمریکایی,مسلمان کشی,فیلم تک تیرانداز,sniper,american sniper,اسلام ستیزی,رهبر
جایزه اسکار برای فیلم تک تیرانداز آمریکایی ، آموزش مسلمان کشی!
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ تلاش گسترده صنعت فیلمسازی آمریکا(هالیوود) مبنی بر ترویج و نهادینهکردن اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی علیالخصوص بعد از ظهور انقلاب اسلامی ایران هرگز متوقف نشده است.
رشتۀ اقدامات هماهنگ و فرادولتی غرب در پیشبرد جنگ نرم فرهنگی، که خود پیشزمینۀ تهاجم و تصرف نظامی در کشورهای هدف است، با تولید فیلمهایی با محوریت همجنسبازی و بیبندوباریهای خانوادگی و موضوعاتی از این دست ادامه پیدا کرد تا اینکه اکنون وارد مرحله جدیدی با محتوای اسلامستیزی و کشتن مسلمانان بشود.
رهبر انقلاب اسلامی ایران، در تاریخ 6 بهمن امسال در جریان دیدار با نمایندگان اقلیتهای مذهبی مجلس شورای اسلامی، در بخشی از بیانات خود از تحرکات جدید دستگاه رسانهای نظامهای استکباری در ترویج این موج خشونت و کشتار مسلمانان پرده برداشتند.
ایشان در این دیدار در مورد یکی از آثار بی شرمانه آمریکایی که در اوایل همین امسال به نمایش درآمده است، این گونه میفرمایند: "شما امروز میبینید در اروپا، در آمریکا، علیه مسلمانها چه تبلیغاتی انجام میگیرد. بحث این نیست که چرا مسلمانها آزادی لازم را در بسیاری از این کشورها ندارند؛ بحث بر سر این است که چرا امنیت جانی ندارند! یعنی حقیقتاً اینجوری است. همین فیلم تکتیرانداز که حالا سروصدایش بلند شده و هالیوود آن را درست کرده، تشویق میکند یک جوانِ مثلاً فرض کنید مسیحی یا غیر مسلمان را که تا آنجایی که میتواند و از دستش برمیآید، مسلمان را اذیت بکند، اصلاً تشویق میکند این معنا را؛ آنطور که نقل کردند، ما که این فیلم را ندیدیم. این روش روشِ مورد پسند اسلام نیست؛ اسلام معتقد است به انصاف."
حضرت آیتالله خامنهای همچنین اضافه میکنند که: "ما از اسلام آموختهایم که باید با پیروان ادیان دیگر با انصاف و عدالت برخورد کرد؛ این حکم اسلام به ماست، آنچه امروز در دنیا مشاهده میشود، این است که قدرتها و دولتهای مدّعی انصاف و عدالت، هیچ انصاف و عدالتی را جز در دایره سیاستهای تنگ و محدود و ظالمانه خودشان ملاحظه و مراعات نمیکنند."
به خوبی میدانیم که دستاندرکاران سینمای موردنظر همواره کوشیدهاند تا با ساخت آثار متنوعی که دارای موقعیت، حالت و قالب مختلف هستند، مفاهیمی را به مخاطب القاء کنند که به نوبه خود بتوانند تأثیر خود را بر نحوۀ درک و دریافت مخاطبان مسلمان و غیرمسلمان از موضوعات مختلف بگذارند.
عامل "موقعیت" در اینگونه از آثار عبارت از محیط یا اجتماعی است که فیلم در آن رخ میدهد و "حالت" فیلم به لحن احساسی اثر اطلاق میشود، این دو در کنار "قالب" که همان روش تصویربرداری است، در خدمت القاء موضوع (تِم) در میآیند تا در نهایت بتوان مباحث، مفاهیم و القائات صاحبان و متفکران اثر را به بیننده منتقل کرد.
در سالهای اخیر، همزمان با تقویت تروریسم گروهی-تکفیری-چندملّیتی موسوم به داعش، شاهد تولیداتی بودهایم که البته دست برقضا با استقبال و حمایت بیسابقهای از سوی دولتمردان، شبکههای اجتماعی، و نهادهای مختلف مواجه شدهاند.
ظاهراً اکنون بعد از ترویج هراس و وحشت از دین رئوف و غیرقابل تحریف اسلام، و مدیریت رسانهای-اینترنتی اقدامات گروه تکفیری "دولت عراق و شام"، اکنون نوبت به گسترش جنایت و خشونت علیه مسلمانان رسیده است.
فیلم تک تیرانداز آمریکایی، محصول سال 2014 است و با هزینه 200 میلیارد تومانی خود، همانند فیلم آرگو توسط شرکت "برادران وارنر" روانه بازار اکران شد، این فیلم بر اساس کتاب خاطرات مشهورترین قاتل تک تیرانداز ارتش آمریکا ساخته شده است.
Amy Nicholson که روی کتاب زندگینامه این قاتل آمریکایی تمرکز کرده، یادآوری میکند که برخی از ماجراهایی که در کتاب مطرح شدهاند، ساختگی و دروغ هستند.
پایگاه اینترنتی Slate از قول Nicholson مینویسد، کارگردان باید به این موارد اشاره میکرد، البته وقتی که یک فیلم، دروغهای شخصیت اصلی داستان را پاک میکند به این معنا است که خود فیلم هم یک دروغ است. این فیلم، شخصیت داستان را به عنوان یک قهرمان نشان میدهد.
به گزارش روزنامه Guardian: "فیلم تکتیرانداز آمریکایی، یک سئوال بسیار نگرانکننده را مطرح میکند و آن این است که در ساخت یک فیلم چه بخشهایی از حقیقت را برمیگزینیم و برای خلق یک محصول سرگرمکننده چه بهایی از نظر اخلاقی و اجتماعی حاضریم بپردازیم."
این روزنامه میافزاید: "تنها تصویری که در این فیلم از فرد موردنظر ارائه میشود یک قهرمان کامل است، در صورتیکه چهبسا در واقعیت، ممکن است فردی دارای معیارهای اخلاقی ضعیف باشد اما در عینحال یک سرباز [کشتارگر] خوب یا حتی یک قاتل زنجیرهای هم باشد که در صفوف نیروهای آمریکایی بدون هیچ کنترلی هر کاری که دلش میخواسته انجام داده است."
البته در مقابل نیز، برخی این فیلم را ستوده و مثل دیوید فرنچ در مجله National Review آن را یک دستاورد فرهنگی بزرگ توصیف میکنند و درست در آن سوی این تفکر هم، بعضی آن را توجیهی غیراخلاقی برای کشتار غیرنظامیان عراق میدانند.
Rebecca Cusey در مجله اینترنتی The Federalist مینویسد: "به نظر میرسد که قهرمان داستان به هیچ عنوان از کشتن غیرنظامیان عراقی پشیمان نیست، درصورتیکه یک جنگجو حتی اگر معتقد باشد که از حقیقت دفاع میکند، باید بخش پلید و غیرانسانی اعمال خود را نیز بپذیرد."
شخصیتی که گفته میشود این فیلم بر اساس خاطرات او در زمان تجاوز آمریکا به عراق ساخته شده است، کریس کایل نام دارد.
شبکه بیبیسی انگلیس(شاید برحسب اتفاق) قبلاً مصاحبهای را از این متجاوز آمریکایی میگیرد و کایل میگوید: "اولین باری که در موقعیتی قرار گرفتم که باید یک نفر را به قتل میرساندم، سئوالات زیادی به ذهن من خطور کرد. نمیدانستم که آیا میتوانم به یک مرد یا یک زن شلیک کنم یا نه. آیا من حق دارم این عمل را انجام بدهم؟ آیا این کار درست است؟ آیا توجیهپذیر است؟"
فیلم تک تیرانداز آمریکایی برای شرکت در مراسم اسکار امسال، در شش بخش بهترین فیلم، بهترین تدوین فیلم، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه شد.
لازم به ذکر است؛ که آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS)آمریکا سال 1927 با دو هدف، جایزه اسکار را بنیان نهاد؛ اول حمایت از صنعت سینمای آمریکا و دوم تشویق فیلمهایی که در جهت تحقق بخشیدن به رؤیای آمریکایی و ترویج ایدئولوژی ایالات متحده ساخته میشدند.
در حالی که جشن اعطای جوایز اسکار، توسط سازمان امنیت داخلی آمریکا به عنوان رویداد ویژه امنیت ملی محسوب شده است، انتفادات قابل تأملی در مورد آن وجود دارد. یک نمونه از نقدهایی که به این رویداد آمریکایی وارد شده، اعمال نفوذ کارگردانان و شرکتهای سازنده فیلم در مورد برخی فیلمها است؛ به این معنا که جوایز، بیشتر منعکس کننده تلاشها برای اعمال نفوذ هستند که این قضیه به نوبۀ خود شایستگی فیلمها را تحت تاثیر قرار می دهند.
البته برگزاری جشنوارههای مختلف در مغربزمین همواره محفل و مأمن خوبی برای تبلیغ، القا و تقویت مفاهیم غیرانسانی و خلاف اخلاق بودهاند. گفته می شود که در جشنواره ونیز هم، نوعی تبلیغ همجنسگرایی صورت می گیرد. بنا به اخبار رسیده، از دوره شصتوچهارم، جایزهای عجیب به جشنواره ونیز اضافه شده است- جایزهای که به بهترین فیلم بلند سینمایی درباره همجنسبازی تعلق میگیرد.
در مورد تکتیرانداز آمریکایی باید خاطرنشان کرد از زمانی که این فیلم به نوبت اکران رسید، پایگاههای آمریکایی YouTube، گوگل و Wikipedia نیز همگام با رسانههای خبری این کشور، همه اقدامات لازم را برای معرفی بیشتر این محصول هالیوودی انجام دادند. قرار دادن آنونس این فیلم ترویج خشونت در اولین صفحه مربوط به جستجوی نام این فیلم در گوگل و قرار دادن دیگر کلیپهای مربوط به آن در سایت یوتیوب از جمله تمهیداتی بودند که تا قبل از کشته شدن 3 جوان دانشجوی آمریکایی در شهر Chapel Hill ایالت کارولینای شمالی آمریکا باعث شدند این فیلم بیشترین فروش گیشه را در بازۀ زمانی کوتاه خود در آمریکا از ششم ژانویه تا قبل از مراسم اسکار کسب کند.
ستادهای مدیریت گوگل و یوتیوب بهترتیب در شهرهای Mountain View و Sun Bruno ایالت کالیفرنیا مستقر هستند. این دو شرکت آمریکایی برای بیشتر دیدهشدن فیلم تا قبل از نمایش آن توسط نهاد آکادمی اسکار در شهر اشرافینشین Beverly Hills زحمات بسیاری کشیدهاند. گفتنی است که ستاد برگزار کننده اسکار و همچنین مقر شرکت هالیوود نیز در در ایالت کالیفرنیا مستقر میباشند.
موج اسلامهراسی که طی هفتههای اخیر بعد از ماجرای مشکوک حمله به مجله فکاهی هتاک به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام(ص) در پاریس شدت گرفته بود، در چپلهیل آمریکا، در لباس اسلامستیزی و کشتار مسلمانان ظاهر شد. تکتیرانداز آمریکایی
فیلم تکتیرانداز آمریکایی در 6 ژانویه 2015 به اکران عمومی درآمد. حادثه فوقالعاده مشکوک پاریس در 7 ژانویه 2015 کلید خورد. سه جوان مسلمان دانشگاه کارولینای آمریکا در 11 فوریه 2015 توسط یک ضدّ مسلمان آمریکایی به قتل رسیدند. اکنون آمریکا قصد دارد در 22 فوریه، این فیلم ترویج خشونت خود را در مرکز توجه یک میلیارد تماشاگر مراسم زندۀ اسکار در حدود 100 کشور جهان قرار دهد.
شامگاه روز سهشنبه 11 فوریه 2015، سه دانشجوی آمریکایی مسلمان، 23 ساله، 21 ساله و 19 ساله (زن، شوهر و خواهرزن) در نزدیکی دانشگاه The University of North Carolina در شهر چپلهیل در اثر شلیک متوالی چند تیر به ناحیه سر کشته شدند. این 3 مسلمان، دو خواهر فلسطینی به نامهای Razan Mohammad Abu-Salhaو Yusor Mohamad Abu-Salha بههمراه شوهر Yusor به نام Deah Shaddy Barakat اهل سوریه بودند.
Craig Stephen Hicks قاتل 46 سالهای است که مدام در صفحه فیسبوک خود مطالبی بر ضد اسلام و مسلمانان به اشتراک میگذاشته و عقاید نژادپرستانه داشته است. این قاتل آمریکایی پس از ارتکاب جرم نیز با خونسردی تمام در حالی که از اقدام خود ابراز خرسندی می کرده تسلیم پلیس شده است.
این جنایت هولناک با سکوت معناداری از سوی دولت آمریکا، رسانههای خبری و مقامات اروپایی مواجه شده است که البته واکنشهای بسیاری را از جانب کاربران شبکههای اجتماعی و افکار عمومی نیز در پی داشته است.
در فیسبوک و توئیتر هم صفحاتی برای اعتراض به این جنایت ایجاد شده و بسیاری از کاربران در مورد این سه جوان مسلمان نوشتهاند: "عزیزان ما، برکات، یسر و رزان به سوی پروردگارشان رفتند."
از شخصیتهای برجستهای که در صفحه توئیتر خود به این نوع رفتار تبعیضآمیز رسانهها اعتراض کرده، دکتر Mads Gilbert پزشک معروف نروژی است که زمانی که اسرائیل در جنگ اخیر باز هم به کشتار وسیع مردم غزه دست زده بود، به کمک برای مداوای این فلسطینیان شتافته بود. دکتر گیلبرت نوشته است: "3 جوان در آمریکا مردند، نه تظاهراتی شد نه اعتراضی. البته معلوم است که چرا این مسئله هیچ اهمیتی برای غرب ندارد؛ چون آنها مسلمان بودند."
مقامات انجمنهای مسلمان در آمریکا نیز بر این باورند اگر قربانیان جنایت چپلهیل مسلمان نبودند و برعکس قاتل آنها یک مسلمان بود، اخبار این حادثه به گونه دیگری توسط رسانهها پوشش داده میشد و سیاستمداران هم طور دیگری واکنش نشان میدادند.
روزنامه Independent نیز با اشاره به قتل سه مسلمان آمریکایی نوشت: تنها به دلیل مسلمان بودن مقتولان، رسانههای جهان این خبر را به روال معمول پوشش ندادند.
به نوشته این نشریه، از آنجایی که مقتولان مسلمان بودند، پوشش خبری این اتفاق تنها توسط تعداد معدودی از رسانهها انجام گرفت. نویسنده ایندیپندنت در ادامه میپرسد آیا زندگی مسلمانان بیاهمیت و خون مسلمانان ارزان است. چرا توجه رسانهای به مسلمانان قربانی این جنایت، اینقدر کم است.
پایگاه تحلیلی Observer نیز در یادداشتی درباره این جنایت نوشت: اگرچه بدون شک Craig Stephen Hicks آمریکایی مسئول این قتلهای فجیع است ولی او تنها عامل این فاجعه نیست. بخشی از تقصیر این ماجرا و دیگر جرائم نژادپرستانۀ موسوم به Hate Crimes که به طور عمده علیه مسلمانان رخ میدهد، بر دوش گفتمانی است که سعی میکند مسلمانان را در نظر عموم، شرور و اهریمنی معرفی میکند.
این پایگاه اینترنتی مثالهای بسیاری از مقامات آمریکایی میآورد که بدون دغدغه، تخم نفرت علیه اسلام و مسلمانان را در جامعه آمریکا کاشتهاند و یادآور میشود که در این جنایت فجیع، تمام این افراد میبایست سرزنش شوند.
نویسنده یادداشت این طور ادامه میدهد که "از فاجعۀ چپلهیل شگفتزده نمیشوم. چرا که با توجه به گسترش اسلامهراسی در داخل کشور و همگام با آن، ترویج مشکوک اقدامات افراطی خشونتآمیز افسارگسیخته در خارج از کشور، آماده حملات اینچنینی بودم و آنها را پیشبینی میکردم." اکنون میبینیم که همگام با ترویج علنی و عملی خشونت و کشتار مسلمانان، آمریکا به عنوان میزبان و مقر سازمان ملل و شورای حقوق بشر، به جای محکوم کردن دو حمله وحشتناک ضد اسلامی اخیر در این کشور، سعی دارد با بسیج رسانهها و سازوکارهای تبلیغاتی خود بر دیدهشدن هر چه بیشتر فیلم ترویج خشونت تکتیرانداز اصرار بورزد.
البته در این میان، منتقدان مستقل آمریکایی همچنان از زوایای مختلفی به نقد این اثر میپردازند
Vanessa Rasanen در 4 فوریه 2015 در مقالهای با عنوان "7 دلیل برای ندیدن تکتیرانداز آمریکایی" به نقد این فیلم از زوایای مختلفی از قبیل نواقص ساختاری، اغراق در محتوا، نمایش هدفمند خشونت و مسائلی از این دست میپردازد.
Rasanen در انتها میگوید: "تماشای این فیلم و عدم واکنش به محتوای آن کار سادهای نیست. این فیلمی نیست که هر کسی بتواند آن را ببیند."
مجله The Federalist واقع در شهر الکساندریای آمریکا، در مقالهای عنوان میکند که شاید تکتیرانداز آمریکایی بتواند مدعی بهترین فیلم باشد، اما نمیتواند چهره شرم را از پرده واقعیت آمریکا پاک کند.
این مقاله اضافه میکند که، در وهلۀ اول، تکتیرانداز، یک فیلم جرأتمندانهی پرتحرک در ژانر درام جنگی از نوع biopic یا زندگینامهای از قهرمانانی(!) است که به ندای سردمداران کشورشان مبنی بر لشکرکشی و کشورگشایی پاسخ دادهاند، اما در نهایت آنچه شاهد آن هستیم یک بیانیۀ جسورانه و عاری از ندامت و پشیمانی از کارگردانی آمریکایی است که هنوز در نوستالژی هفتتیرکشیهای فیلمهای وسترن خود سیر میکند.
یادآور می شویم که هالیوود آمریکا در آثار جنگی خود که بیانگر تجاوز، اشغال و جنایت سربازان در جریان لشکرکشیهای قدمتدار ایالات متحده است، هرگز قصد ندارد مشروعیت مدّعیانهی آمریکا در شرکت در این تجاوزات را به چالش بکشد و مسلّم است که نمی خواهد میل فزایندۀ جنگطلبی کشور هفتتیرکشان مغربزمین و قاتلان آن را به باد انتقاد بگیرد. در اینگونه فیلمها که حتماً بعد از هر یک از تجاوزات مفتخرانۀ آمریکا، باید شاهد سفارش متعدد آنها از سوی سیاستمداران و اندیشکدهها به هالیوود باشیم، سعی میشود تا به جای گفتن حقیقت، بیشتر، آن حس بهاصطلاح میهنپرستانه آمریکایی به نمایش کشیده شود و مفاهیمی را ترویج کنند که به نوعی توجیهگر سیاستهای از پیشتعیین شده غربی برای رواج حکومت پلیسی(Police State) و دشمن ملت(State Enemy) هستند. سعی آنها بر این است که شاید بتوانند با این قبیل تولیدات، سادیسم سیاست قدمتدار غرب در خلق دشمن فرضی و تأمین منافع چندگانۀ سیاسی-اقتصادی-فرهنگی نظام های حاکم را همچنان پوشیده نگه دارند.
پیشتر نیز در دهههای گذشته، از این قبیل هنرمندیهای سفارشی آمریکایی در آثار الیور استون، مارتین اسکورسیزی، مایکل چیمونو، فرانسیس فورد کاپولا، بن افلک و غیره به وفور دیدهایم. لذا این قبیل آثار گریز و فرار از حقیقتِ تلخ سیاستهای جنگافروزانۀ ایالتکدۀ آمریکا دردی از بغض فروخوردۀ آمریکا در شکستهای متعددش درمان نمیکند؛ زخمی که هر روز بر وخامت اوضاع بیمار دموکراسی غرب میافزاید و البته در نهایت، داروی التیامبخشی جز تسلیم پیش روی آنها وجود نخواهد داشت.
به گفته برخی منتقدین، در اینگونه آثار، حتی اگر فشارها و لطمههای روحی عمیق سربازان برگشته از کشتن و تجاوز غیرنظامیان به تصویر کشیده شود، اما هرگز خبری از این نمیبینید که شخصیتهای داستان، به انتقاد و تخطئهی نظام حاکم بر کشورشان بپردازند که آنان را با فریب و تبلیغات فراگیر به این معرکۀ سراسر شکست و پشیمانی کشاندهاند...
کریس کایل، این قاتل زبدۀ آمریکایی هم، کسی بود که به کشتن مردم عراق افتخار می کرد. کایل در سال ۲۰۰۹ با نوشتن کتابی پرفروش از زندگی خود، در تیررس رسانهها باقی ماند.
کایل در مصاحبهای گفته بود که دشمنان آمریکا در عراق وحشی هستند: "وظیفه من کشتن دشمن است و هیچ پشیمانی بابت این کار ندارم. من آدم خامی نیستم و از دید رمانتیک و احساسی به جنگ نگاه نمیکنم... من پیش وجدانم راحت هستم." حدود یکسال قبل از مرگ این قاتل آمریکایی، روزنامه دیلیمیل در توصیف این فرد گفته بود که اگر از کریس بپرسید که اولین بار چه زمانی یک انسان را با تفنگش به قتل رساند، او باید چند دقیقهای فکر کند تا بتواند جواب شما را بدهد اما بعد از مدتی یادش میآید که اولین قربانی او یک زن بود.
او در مصاحبهای در ارتباط با این بیرحمیهای خود گفته بود: "اولین بار، شما مطمئن نیستید که بتوانید این کار را بکنید(کسی را بکُشید) اما من آنجا نیستم که به آنها بهعنوان افراد نگاه کنم. من اهمیتی نمیدهم که او خانوادهای دارد یا خیر. من فقط میخواهم افراد گروهم را حفظ کنم."
او در کتاب خود، عراقیهای کشتهشده را یک مشت وحشی نامیده بود و بارها تاکید کرده بود که ارزش زندگی او و دیگر آمریکاییها بیشتر از زندگی عراقیها بوده است. نشریه اینترنتی Vulture وابسته به مجله آمریکاییNew York Magazine در 20 ژانویه 2015 به قلم Adam Raymond مینویسد: "فیلم جدید کلینت ایستوود که از طرف شرکت برادران وارنر به اکران راهیافته، چیزهای بسیاری را از زندگی این قاتل هموطن مشهورمان ناگفته گذاشته است." این نشریه مینویسد: "طبق مقالۀ Nicholas Schmidle، گزارشگر مجله آمریکایی New Yorker در سال 2013، کریس کایل یکبار به همقطاران خود در یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا موسوم به SEAL میگوید زمانی که بعد از طوفان کاترینا به نیواورلئان اعزام شدم، چند نفر از قربانیان بیخانمان طوفان را که برای تأمین آذوقه به فروشگاهها و مراکز عمومی هجوم میآوردند با تیر زدم." زمانی که Schmidle خبرنگار برای جمعآوری مستندات به ستاد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا موسوم به SOCOM مراجعه میکند، به او گفته میشود که هیچیک از نیروهای SEAL در زمان طوفان مذکور به منطقه اعزام نشده بودند. Vulture همچنین اضافه میکند که در سال 2010، زمانی که کریس مشغول پر کردن باک بنزین خود در دالاس بود، 2 مرد غیرمسلح که قصد دزدیدن ماشین او را داشتند با اصابت گلوله به ناحیه سینهشان مجروح میشوند.
به اذعان مجله Dallas’s D Magazine، هیچ دادگاهی برای بررسی این حادثه تشکیل نمیشود و پلیس نیز کایل را رها میکند، چرا که یکی از مقامات ردهبالای ناشناس "someone high up in the government” در این قضیه دخالت میکند و مانع از محکومیت قهرمان آمریکا میشود. تکتیرانداز آمریکایی عاقبت، کریستوفر اسکات کایل 39 ساله، رکورد دار بیشترین کشتار در ارتش آمریکا در 2 فوریه 2013 در شهرستان Erath County ایالت تگزاس توسط Eddie Ray Routh، سرباز 25 سالۀ آمریکایی برگشته از جنگ به هلاکت رسید.
آقا این چه وضعیه سایتتون خیلی مشکل دانلود داره خواهشا درستش کنین
پاسخ مدیر:
با سلام و تکشر بابت توجه شما. بزرگوار اگه بفرمائید کدوم کلیپ مشکل دانلود داره ممنون میشم. اگه کلیپ تست شده و مشکلی نداشت. برای دانلود از کلید دانلود پائین کلیپ استفاده کنید. موفق باشید. یاعلی
دیدگاهها
پاسخ مدیر:
با سلام و تکشر بابت توجه شما.
بزرگوار اگه بفرمائید کدوم کلیپ مشکل دانلود داره ممنون میشم.
اگه کلیپ تست شده و مشکلی نداشت.
برای دانلود از کلید دانلود پائین کلیپ استفاده کنید.
موفق باشید.
یاعلی