روایتی از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران کمیک موشن «مصطفی» کمیک موشن شهید مصطفی چمران به بخشی از زندگی شهید چمران می پردازد. در این فیلم داستان دلداگی شهید چمران و پروانه همسر آمریکایی اش از زبان هر دو نفر تعریف میشود. پس از آن شرح سفر و مبارزات شهید چمران مانند اخراج از دانشگاه در آمریکا، اعتراض به ورود ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا برای دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه تهران و مخالفت دانشجویان در روز 16 آذر سال 1332 نشان داده می شود و در ادامه این مبارزات می بینیم که شهید چمران به مصر می رود و آموزش های چریکی را در این کشور می بیند و به خواست امام موسی صدر به جنوب لبنان می رود.
فصل دوم از این فیلم با ورود چمران به جنوب لبنان و مبارزه با امام موسی صدر آغاز می شود. در این فصل تماشاگر شاهد مبارزه شهید مصطفی چمران است. او به خواست امام موسی صدر مدیریت یک مدرسه را به عهده می گیرد و رفته رفته برای همه کودکانی که پدر و مادران خود را از دست داده اند پدر می شود.
یکی از زیباترین لحظه های فیلم زمانی است که مصطفی چمران تعریف می کند دوری و دلتنگی از فرزندان فشار زیادی بر او وارد می کرد اما آرامش در کنار کودکان بی پناه تنها پناه او بود. تماشاگر در این بخش از فیلم شاهد مهر ورزیدن چمران به کودکان است.
در واقع میرکریمی در این فیلم چهره ای دیگر از یک چریک انقلابی به تصویر می کشد؛ مردی که برای بچههای بی سرپرست لبنانی معلمی می کرد و به آنها درس می داد. او شبها با خواندن داستان های کهن ایرانی برای آنها پدری می کرد.
یکی از تاثیر گذارترین بخش های این فیلم سی دقیقه ای روایت چمران از نجات یک دختربچه لبنانی از زیر آتش گلوله و باروت است که پرویز پرستویی با لحن و صدای خود این صحنه را بسیار زیبا ارائه داده است.
شهید چمران در این بخش تعریف می کند که وقتی سعی میکردم به کودک برسم صدای جمال پسرم به گوش می رسید که از من کمک می خواست و در گوشم پر شده بود از طنین صدای جمال. به دختر رسیدم و او را نجات دادم اما همان روز خبر آمد که جمال در استخر غرق شده و از دنیا رفته است.
فصل پایانی این فیلم با ازدواج چمران با دختر لبنانی قادریه و سفرش به ایران و دیدار با امام خمینی (ره) ادامه پیدا می کند و چمران تعریف می کند که از امام کسب تکلیف کرد تا در کشورش بماند چون کشورش در شرایط امروز به او نیاز دارد. مصطفی چمران به خواست امام در ایران مانده و به کردستان می رود و عاقبت در تاریخ 31 خرداد سال 1360 در منطقه دهلاویه به شهادت می رسد. بخشی از این فیلم در ادامه آمده است.
نوشتن دیدگاه