سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع بررسی توافق هستهای (برجام)
۲غلط املایی فاحش در ترجمه ۴کلمهای وزارت خارجه/ اجازه نداریم در حد یک بازی کامپیوتری شبیه سازی هستهای داشته باشیم!
استاد حسن عباسی در جمع دانشجویان در محل لانه جاسوسی آمریکا به تحلیل استراتژیک برجام پرداخت و در حوزه توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ از سه زاویه که کم و بیش به آنها پرداخته شده و هر سه ناقص است اشاره کرد و گفت: زاویه فنی، زاویه حقوقی و اقتصادی؛ ۳ زوایهای است که در بحث برجام مطرح میشوند.
وی در خصوص توضیح زاویه فنی ضمن اشاره به این موضوع که ملاحظات فنی انرژی هستهای، صنعت اتمیو جوانب آن باید توسط متخصصین حوزه فنی انرژی اتمیمورد بررسی قرار گیرد، گفت: البته ابعاد تخصصی که در حیطه پرونده هستهای ایران هست همچنان مبهم است، کلید واژهها تخصصی است و توده مردم به هیچ وجه اطلاع ندارند که چه خبر است! نخبگان انرژی اتمیهم در این زمینه دستشان کوتاه است و برآوردهایی که امروز در حوزه فنی ارائه میشود این است که هیچ اطلاع دقیقی از چند و چون ابعاد فنی، آنچه رخ داده شده و آنچه که در طول ۲۵ سال آینده آنگونه که در متن توافق نامه و قطعنامه ۲۲۳۱ نوشته شده قرار است اتفاق بیافتد در دست نیست.
کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: دوره ربع قرنی که انرژی هستهای ایران آن را پذیرفته به تعبیر آقای مونیز وزیر انرژی دولت اوباما در مجلس آمریکا از آن اینگونه یاد کرد که ما به مدت ۲۵ سال مثل عقاب بر فراز ساختار صنعت هستهای ایران هستیم و این واقعیتی است که در جای جای متن توافق نامه وین آمده و بارها کلمه ۲۵ سال تکرار شده است.
عباسی در خصوص زاویه فنی پرونده هستهای خاطرنشان کرد: عملا در بخش فنی، کشور از وجود یک تحلیل گر صاحب نظر و کارشناس که فارغ از مباحث سیاسی بتواند چند و چون مساله را مشخص کند و به ما بگوید که در ۲۵ سال آینده یعنی در سال ۱۴۲۰ صنعت هستهای در جهان در چه مرحلهای قرار دارد؟ و صنعت هسته ای مینیاتوریزه شده ایران در چه وضعیتی خواهد بود؟ محروم است. یعنی عملا عقب ماندگی یک ملت در حوزه تکنولوژی پایه و در حوزه ارزیابی هستهای اینجا نمایان میشود که در هفتههای پیش مشخص شد. ظاهرا بعد از نخبگانی مثل احمدی روشن، رضایی نژاد، علی محمدی و شهریاری که شهید شدند ما دیگر کسانی را نداریم که در آن طراز علمیو فکری باشند تا ابعاد ریز و جزئیات را در این زمینه به ما بگویند. کسانی که به ما بگویند ۲۵ سال آینده جهان در چه سطح از پیشرفت قرار خواهد داشت؟ انرژیهای فسیلی آن روز در چه وضعیتی هستند؟ و وضعیت ایران در آن زمان که بیش از صد میلیون جمعیت دارد و مصرف انرژی آن بالاتر رفته آیا یک انرژی کاملا مینیاتوریزه شده میتواند زمینه ساز حرکت ما باشد؟
وی افزود: امروز که مقامات جمهوری اسلامیدر قید حیات هستند. هر دولتی چهار ساله و هشت ساله کنار میرود، اما کسی پاسخگو دولت قبل و کارهایش نیست چه برسد به ۲۵ سال آینده که ممکن است هیچ یک از این مسوولین در قید حیات نباشند و تاوان تعهدی که امروز دولت داده است را نسل بعد باید بپردازد.
عباسی ضمن تاکید بر این موضوع که ای کاش دانشجویان فیزیک هستهای و علم مکانیک که ملاحظات فنی در این حوزه دارند یک حرکت و ارزیابی میدانی و فنی در این زمینه انجام دهند تصریح کرد: ما در هیچ رشته تخصصی در نظام دانشگاهیمان تحلیلگر تربیت نمیکنیم شما هیچ تحلیل گر سیاسی نمیشناسید که در سیاست بین الملل بتواند تحلیل دقیقی از سیاست و روابط بین الملل ارائه بدهد چون در دانشگاه علوم سیاسی ما روش تحلیل پدیدههای سیاسی آموزش داده نمیشود. من به شما دانشجویان پیشنهاد میکنم که در هر رشتهای که تحصیل میکنید کنار رشته تحصیلیتان روش تحلیل پدیدههای حوزه خود را بدانید تا بتوانید پدیدهای را آنالیز و بررسی کنید.
به همین خاطر در بعد فنی چیزی دست مردم را نگرفته از یک طرف هم سازمان انرژی اتمیمیآید و همه چیز را گل و بلبل نشان میدهد اما سوال من این است که طرف غربی ما فقط منتظر بود تا با ما سر میز مذاکره بنشیند تا شرایط گل و بلبلی صنعت هسته ای را برای مان فراهم کند پس چرا دوازده سال در پرونده هسته ای باید روی ایران فشار وارد کند و قطعنامه تصویب کند.
عباسی گفت: ما خودمان در سال ۸۴ به سوخت بیست درصد رسیده بودیم صنعت بومیداشتیم و آمریکا به راحتی آمد دانشمند هسته ای ما را کف خیابان ترور کرد. ویروس استاکسنت فرستاد و موجب شد تا سانتریفیوژها با دور بسیار شدید چرخیده یا ذوب شوند و ضربه شدیدی در آن حمله سایبری به صنعت هسته ای وارد شد، هوایپما آرکیو و پهپاد رژیم صهیونیستی برای جاسوسی به نطنز آمد اما سیستم دفاعی هوایی ایران باعث ناموفق بودن حمله نظامیآنها شد.
وی افزود: در چنین شرایطی ما به سوخت بیست درصد رسیدیم سانتریفیوژها را فعال کردیم و فردو را به نتایج مثبتی رساندیم حالا دوستان میگویند فردو که قرار نبوده است کاری بکند پس دشمن مریض بود که دانشمند هسته ای ما را ترور کند. الان کنسرسیوم باید تشکیل شود یعنی کمپانیها و نهادهای بین المللی چینیها و غیره باید بیایند نیروگاه اراک را برای ما بسازند چیزی که من ایرانی خودم ساخته بودم را داخلش بتن بریزند تا کس دیگری آن را برایم بسازد.
این تحلیلگر استراتژیک در ادامه صحبتهایش گفت: تیم هسته ای موظف است ابعاد توافق را با جزئیات روشن کند چیزی که سال ۸۶ ایران به آن دست یافت امروز از دستش درآوردند در این صورت در سال ۱۴۲۰ شما چیزی نخواهید داشت. طرف غربی ما غنی سازی بیست درصد را به ۳.۶ درصد رساند این شد موفقیت؟ صراحتا به ما گفتند نمیتوانیم در زمینه هسته ای حتی در حد یک بازی کامپیوتری کار شبیه سازی کنیم و این یعنی حتی دانشمند هسته ای ما در دانشگاه در حوزه تحقیق خود بر روی بحث انفجارهای هسته ای در حد شبیه سازی کامپیوتری هم نمیتواند کاری انجام دهد.
عباسی در ادامه خطاب به تحلیل گران بخش فنی حوزه هسته ای گفت: این انرژی هسته ای که الان دست ما است نداشتنش بهتر از داشتنش بود، حداقل در بحث امنیتی مثل الان در خطر نمیافتادیم اگر این توافق ریگی به کفشش نیست چرا دولت خفقان ایجاد کرده است چرا از وزارت ارشاد ابلاغ میکنند که هیچ کس حق ندارد در این زمینه حرف بزند و هر چه وب سایت و روزنامه منتقد است میکشانند دادگاه و هر کسی هم در این دولت سخنرانی میکند برایش پرونده تشکیل میدهند؟ چرا دولت واهمه دارد؟ چرا همه را به صلابه کشیده اند.
وی ادامه داد: پس مجبوریم شک کنیم حتما اتفاقی افتاده است. من به عنوان یک معلم استراتژی به شما میگویم بیست و پنج سال دیگر در بحثهای آینده شناسی خیلی اتفاقات مهمیدر خصوص تکنولوژی و صنعت رخ خواهد داد آنچه که پس از دهها بار خواندن متن توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ و قطعنامههای قبلی دست من را گرفت آن است که انرژی هسته ای مینیمایز شده است یعنی به مدت بیست و پنج سال پذیرفتیم چیزی را که به غنی سازی بیست درصد رسانده بودیم حالا ۳.۶ درصد آن را داشته باشیم نه بیشتر. میخواهم بدانم وقتی رئیس سازمان انرژی اتمیمیگوید ما از اول هم بیشتر از ۳.۶ درصد نیاز نداشتیم پس چرا ده سال پیش که رئیس این سازمان بودید و غنی سازی را تا بیست درصد جلو بردید این حرف را نمیزدید.
عباسی گفت: وقتی جهاد کشاورزی میگوید کشت هندوانه و خیار و … آب زیادی مصرف میکند باید کشت داخل را متوقف و از خارج وارد کنیم وقتی بنزین در داخل ساخته و مصرف میشود و سازمان حفاظت از محیط زیست میگوید باعث آلودگی هوا میشود و باید از خارج وارد کنیم و جایی که هواپیمای مونتاژ داخل سقوط میکند و مسئولان میگویند باید چیزی که در اصفهان تولید میشود کنار بگذاریم و هواپیمای بوئینگ و ایرباس بیاوریم پس این انرژی هسته ای مینیمایز شده که حالا در حد پزشکی هسته ای آن را هم جمع کنیم و از خارج وارد کنیم.
وی با اشاره به سه لایه تحلیل که از آنها در سخنانش نام برد خاطرنشان کرد: لایه دوم تحلیل حقوقی است که در این زمینه هم هیچ تحلیل منسجم و مرتب حقوقی دسته بندی نشده و در اختیار نداریم که این نتیجه کم کاری آقایان حقوق دان به خصوص حقوق دانان بین الملل است لایه سوم نیز به تحلیل اقتصادی به همین گونه است اگر شما از اقتصاددانی تحلیل درست و جامعی شنیدید من هم شنیده ام. به همین خاطر باید بگویم ما دبیران متخصص فنی صنعت انرژی اتمیمتخصص اقتصادی و حقوقی که توان تحلیل اتفاقات افتاده در توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ را داشته باشند را نداریم.
عباسی افزود: چون این متخصصین نیستند ما مجبوریم از لحاظ استراتژیک مسئله را بررسی کنیم. لایه چهارم تحلیلها همین تحلیل میشود و فرق آن با سه تحلیل قبلی آن است که تحلیل استراتژیک صرفا ناظر متن حقوقی نیست بلکه بر نانوشتههای بین سطوح و نظارت بر مواضع رسمیکه مقامات کشورهای درگیر در ۱+۵ هستند را بررسی میکنند.
عباسی در ادامه گفت: برخلاف نظر تیم مذاکره کننده ایرانی در خصوص اظهارات مقامات غربی مبنی بر اینکه برای مصرف داخلی این مواضع را میگیرند باید بگویم از نظر استراتژیستها آنچه که اتفاقا مقامات کشورها در گفتههای خودشان به کار میگیرد اصل است نه آن چیزی که در مفاد حقوقی آمده است.
وی در خصوص برجام و مفهوم آن گفت: چیزی که در فرهنگ سیاسی حقوقی ما به اسم برجام تصویب شد و در فضای سیاسی ما جا افتاد اشتباهی است که از دو غلط رنج میبرد غلط اول اینکه در متن میخوانیم که به جای واژه plan که باید صحیح ترجمه میشده مترجمان ما آن را program ترجمه کرده اند در حالی که معنای این دو کلمه کاملا با هم متفاوت هستند گویی وزارت خارجه ما فرق بین برنامه و طرح را نمیدانستند برجام یعنی “برنامه” جامع اقدام مشترک در حالی که ترجمه صحیح طرح جامع است نه برنامه جامع. پس انگار باید برای شخص وزیر امور خارجه، اعضای تیم مذاکره کننده و وزارت خارجه یک کلاس آموزش زبان بگذارند تا فرق بین plan و program را مشخص کنند. غلط دوم نیز این است که به جای ترجمه صحیح طرح جامع مشترک اقدام آن را برنامه جامع اقدام مشترک ترجمه کرده اند در یک جمله چهار کلمه ای وزارت خارجه ما دو غلط وجود دارد پس گویا کل متن ترجمه شده به اصطلاح برجام را باید ارجاع دهند به متن اصلی یادتان باشد که طبق ترجمه صحیح معنی برجام “طجما” است.
وی ضمن درخواست از دانشجویان برای بازخوانی وقایع روز ۹۴/۵/۵ که در مجلس آمریکا رخ داده است گفت: آنچه که جان کری و سایر مسئولان و وزرای آن در مجلس گزارش داده اند باید آنالیز شود و به عنوان جلد دوم کتاب آنچه که در متن توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ آمده چاپ شود.
عباسی افزود: جمهوری خواهان آمریکا مصر بودند که توافق با ایران توافق بدی بوده اما یکی از نمایندگان دموکرات و طرف دولت صراحتا گفت ما همان گونه که به نیروهای معتدل در درون دولت شوروی کمک کردیم تا شوروی فروپاشید در فرآیند این توافق به نیروهای معتدل در ایران نیز کمک میکنیم تا جمهوری اسلامیفروبپاشد.
وی بااشاره به سخنان یکی ازمقامات آمریکایی که پس از توافق ایران را دشمن خوانده است گفت: چه طور پس از توافق ما همچنان برای آمریکا دشمن هستیم او موضعش را عوض نکرده اما نگاه مقامات ما به آمریکا دشمن نیست پس نرمش قهرمانانه کجای کار آنها بود.
وی در ادامه گفت: در شوروی لنین تقابل بین کمونیسم و کپیتالیسم را غیر قابل اجتناب میدانست. سی سال بعد در ۱۹۶۰ به مدت دو سال وقتی خورشچف در شوروی حاکم شد درست مثل ما کارشان با آمریکا به مذاکره کشید وقتی مذاکرات صورت گرفت خورشچف حرفی بر خلاف لنین زد و آن هم این بود که وقتی در جایی زندگی میکنیم و همسایه ای داریم که نه او میتواند ما را بیرون کند و نه ما، مجبوریم هم زیستی مسالمت آمیز با هم داشته باشیم و از آن پس اصطلاحی در علوم سیاسی و روابط بین الملل شکل گرفت به نام “هم زیستی مسالت آمیز” که سالها بعد و قبل انقلاب چندین کتاب با این موضوع ترجمه شد که من این را عصر خورشچف مینامم.
وی ادامه داد: درست سی سال بعد با روی کار آمدن گورباچف در ۱۳۹۰ شوروی فروپاشید و آن هم زمانی بود که اختلاف بین آمریکا و شوروی که در زمان خورشچف مثل دو خط آهن موازی بود در این زمان به هم رسیدند و متصل شدند.
عباسی با اشاره به کتابی که آن زمان در فرانسه با نام هم زیستی مسالمت آمیز به چاپ رسیده بود گفت: در این کتاب اشاره میکند که پس از دیدار معروف خورشچف و کندی شوروی از مواضع خود کوتاه آمد و آمریکا شوروی را از سطح ایدئولوژیک به سطح استراتژیک آورد یعنی تعداد موشکهای اتمیتو، تعداد موشکهای اتمیمن و بعد شوروی را از هم پاشاند.
عباسی افزود: ایران را امروز از مسئله گسترش اسلام و صدور انقلاب در جهان پایین آورده اند. ایران امروز مشکلش با غرب برسر تعداد سانتریفیوژهایش است و همین اتفاقی که در مورد شوروی رخ داد برای ایران در حال رخ دادن است. آمریکا و اروپا میخواهند ایران را از موضع ایدئولوژیک به سمت استراتژیک ببرند آیا مسئله ما سانتریفیوژ بود؟ اگر این بود پس چرا اصلا انقلاب کردیم؟ اگر قرار بود ما قرآن و اسلام را پیاده نکنیم و به خاطر یکسری امکانات و تجهیزات دست از دفاع از مستضعفین برداریم پس چرا انقلاب کردیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: چه دادیم؟ تفکر ایدئولوژیک. چه گرفتیم؟ قطعه استخوانی. آمریکا اگر کل انرژی هسته ای جهان را هم به ما میداد تا از ایدئولوژیهایمان بر مبنای تفکری که برایش انقلاب کردیم دست برداریم نمیارزید چرا که الان چهار ماه است یمن به ظالمانه ترین شکل شکنجه میشود و هیچ صدایی از مسئولان دولت و حمایت آنها از یمن برنمیآید این حرف سنگین است اما ده سال بعد میفهمید که چه گفته ام اما میگویم تا بدانید جمهوری اسلامیاز موضع ایدئولوژیک به استراتژیک تنزل کرده است. حرف جمهوری اسلامیدیگر صدور انقلاب و تحقق اسلام ناب نیست. حرف آن دیگر زمینه سازی برای ظهور در سطح جهان نیست. حرف آن باز شدن درها بر روی محصولات غربی است و اینکه غرب ما را بپذیرد، دغدغه دولتمردان ما همین شده است. دولتی که شالوده اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی اش لیبرالیسم است آیا مشکل ایدئولوژیک با آمریکای لیبرال پیدا میکند؟
وی گفت: وقتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید تابوی مذاکرات شکست یعنی کار با توافق به پایان میرسد و رابطه ما با آمریکا ادامه خواهد داشت این در حالی است که رهبری بارها در سخنرانیهای خود گفت مذاکرات فقط برای حل مسائل هسته ای ایران خواهد بود. کلید حسرت چیزی است که آمریکاییها در سال ۱۳۶۵ همراه انجیل کلت و کلید و کیک به ایران آوردند تا به اصطلاح بگویند ما هم مثل شما کتاب خدا را قبول داریم سلاح خود را جلوی شما کنار میگذاریم تا دوست باشیم و کیک میخوریم تا کام مان شیرین شود همچنین کلیدی آوردیم تا با آن رابطه میان ما و شما گشوده شود. امام به محض فهمیدن آوردن این کلید برخورد کرد و گفت با آنها در سطح پایین مذاکره بکنید و پس از سه روز مذاکرات به هم خورد شش ماه بعد صدای قضیه درآمد که برای جاسوسی به ایران آمده بودند.
وی درادامه گفت: مشکل آمریکا این است که سال ۸۸ هم در گزارش سابان سنتر منتشر کرد مبنی بر اینکه ما با ایران رابطه نداریم و نمیتوانیم از درون آن را بپاشانیم. به نظر شما چرا دانشجویان لانه جاسوسی را گرفتند چون در آن برای زمین زدن انقلاب در حال توطئه بودند و یکی از دلایلی که انقلاب ۳۷ سال است دوام آورده همین تعطیلی لانه جاسوسی آمریکا بوده است.
عباسی در ادامه اظهارات خود افزود: بعضیها حسرت آن کلید روی دل شان ماند و بیست و هفت سال بعد در سال ۹۲ آن کلید را از جیب شان در آوردند و گفتند این کلید حلال مشکلات است مردم هم فکر کردند منظور از این کلید، کلید حل مشکلات اقتصادی است در حالی که مشخص شد در تیر ماه امسال وقتی قطعنامه ۲۲۳۱ تصویب شد این کلید دوباره رو آمد که اگر آن زمان امام آن را نپذیرفت حالا از جانب ما با این کلید درها را باز کنید.
وی گفت: مسئله مذاکره، حل مشکلات هسته ای نبود بلکه ایجاد رابطه با آمریکا بود. چرا که مسئولان همه چیز را به تحریمها و نداشتن رابطه مسالمت آمیز با طرف غربی ربط میدادند. کلیدی که در سال ۶۵ در دولت جمهوری خواهان از سوی آمریکا آورده شد و امروز در دولت دموکراتها این کلید داخل قفل افتاد اما باید بگویم امان از قفلی که در کلید در آن شکسته باشد. این را همه بدانند ما تا ایالات متحده را به جمهوری اسلامیتبدیل نکنیم دست از مبارزات و مجاهدات خود برنخواهیم داشت.
عباسی در خصوص مفهوم برد برد در مذاکرات نیز گفت: با این توافق اقتصاد مقاومتی نابود خواهد شد و با باز شدن دربها به سوی کمپانیهای گرسنه اروپایی و آمریکایی که وضعیت اقتصاد خودشان در شرف فروپاشی است دیگر اقتصاد کشور درون زا و تقویت نخواهد شد و ایران تبدیل به یک جزیره کیش بزرگ و یک دوبی بزرگ خواهد شد یعنی کالا میآید با بهترین کیفیت و در این صورت روی تولید داخلی حساب نکنید چون درد این دولت تولید نبوده است و در آن استقلال زیر سوال است.
عباسی در پایان سخنان خود گفت: ادامه این روند زمینه ساز جنگ ارزی خواهد بود. چرا جنگ ارزی روی ما اثرگذار نبود چون با نظام مالی جهانی ارتباط مان قطع شده بود. اصلی ترین نوع جنگی که امروز صورت میگیرد نه جنگ نرم است نه جنگ سخت بلکه جنگ نیمه سختی است به نام جنگ ارزها که کتاب آن در ایران ترجمه شده است.
وی خاطرنشان کرد: با روی کار آمدن دولت اوباما پنتاگون، وزارت جنگ ایالات متحده، متخصصین وال استریت، حقوق دانان و افراد دانشگاهی را جمع کرد و بازی جنگی را انجام دادند که در آن پولهای دلار، روبل، یورو و … به جنگ با هم پرداختند و در آن مشخص شد دلار آمریکا شکست خواهد خورد به همین خاطر فرمول جنگ ارزی این گونه داده شد که جلوی رشد روسیه، چین، ایران و … را بگیرند با نابود کردن پول آنها.
عباسی افزود: برای اینکه بخواهند پول ایران را نابود کنند باید با نظام مالی ما ارتباط داشته باشند مثل اسب تروا که از داخل نفوذ کرد و همه جا را به نابودی کشاند. در سالهای آینده آماده شوکهای ملی در قالب جنگ ارزی باشید که یک نوسان کوچک انجام میدهند و در ۲۴ ساعت یک ملت را به خاک سیاه مینشانند.
دکتر عباسی,حسن عباسی,بررسی برجام,نقد توافق وین,نقد توافق هسته ای,لانه جاسوسی,برجام,طجما,تحلیل استراتژیک,تقابل آمریکا,بازرسی,انقلاب,دولت خفقان
۲غلط املایی فاحش در ترجمه ۴کلمهای وزارت خارجه/ اجازه نداریم در حد یک بازی کامپیوتری شبیه سازی هستهای داشته باشیم! / بعضیها حسرت آن کلید روی دل شان ماند و بیست و هفت سال بعد در سال ۹۲ آن کلید را از جیب شان در آوردند و گفتند این کلید حلال مشکلات است مردم هم فکر کردند منظور از این کلید، کلید حل مشکلات اقتصادی است در حالی که مشخص شد در تیر ماه امسال وقتی قطعنامه ۲۲۳۱ تصویب شد این کلید دوباره رو آمد که اگر آن زمان امام آن را نپذیرفت حالا از جانب ما با این کلید درها را باز کنید.
** کاربران عزیز فایل صوتی سخنرانی کامل استاد عباسی را میتوانید از اینجا دانلود کنید. **
استاد حسن عباسی در جمع دانشجویان در محل لانه جاسوسی آمریکا به تحلیل استراتژیک برجام پرداخت و در حوزه توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ از سه زاویه که کم و بیش به آنها پرداخته شده و هر سه ناقص است اشاره کرد و گفت: زاویه فنی، زاویه حقوقی و اقتصادی؛ ۳ زوایهای است که در بحث برجام مطرح میشوند.
وی در خصوص توضیح زاویه فنی ضمن اشاره به این موضوع که ملاحظات فنی انرژی هستهای، صنعت اتمیو جوانب آن باید توسط متخصصین حوزه فنی انرژی اتمیمورد بررسی قرار گیرد، گفت: البته ابعاد تخصصی که در حیطه پرونده هستهای ایران هست همچنان مبهم است، کلید واژهها تخصصی است و توده مردم به هیچ وجه اطلاع ندارند که چه خبر است! نخبگان انرژی اتمیهم در این زمینه دستشان کوتاه است و برآوردهایی که امروز در حوزه فنی ارائه میشود این است که هیچ اطلاع دقیقی از چند و چون ابعاد فنی، آنچه رخ داده شده و آنچه که در طول ۲۵ سال آینده آنگونه که در متن توافق نامه و قطعنامه ۲۲۳۱ نوشته شده قرار است اتفاق بیافتد در دست نیست.
کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: دوره ربع قرنی که انرژی هستهای ایران آن را پذیرفته به تعبیر آقای مونیز وزیر انرژی دولت اوباما در مجلس آمریکا از آن اینگونه یاد کرد که ما به مدت ۲۵ سال مثل عقاب بر فراز ساختار صنعت هستهای ایران هستیم و این واقعیتی است که در جای جای متن توافق نامه وین آمده و بارها کلمه ۲۵ سال تکرار شده است.
عباسی در خصوص زاویه فنی پرونده هستهای خاطرنشان کرد: عملا در بخش فنی، کشور از وجود یک تحلیل گر صاحب نظر و کارشناس که فارغ از مباحث سیاسی بتواند چند و چون مساله را مشخص کند و به ما بگوید که در ۲۵ سال آینده یعنی در سال ۱۴۲۰ صنعت هستهای در جهان در چه مرحلهای قرار دارد؟ و صنعت هسته ای مینیاتوریزه شده ایران در چه وضعیتی خواهد بود؟ محروم است. یعنی عملا عقب ماندگی یک ملت در حوزه تکنولوژی پایه و در حوزه ارزیابی هستهای اینجا نمایان میشود که در هفتههای پیش مشخص شد. ظاهرا بعد از نخبگانی مثل احمدی روشن، رضایی نژاد، علی محمدی و شهریاری که شهید شدند ما دیگر کسانی را نداریم که در آن طراز علمیو فکری باشند تا ابعاد ریز و جزئیات را در این زمینه به ما بگویند. کسانی که به ما بگویند ۲۵ سال آینده جهان در چه سطح از پیشرفت قرار خواهد داشت؟ انرژیهای فسیلی آن روز در چه وضعیتی هستند؟ و وضعیت ایران در آن زمان که بیش از صد میلیون جمعیت دارد و مصرف انرژی آن بالاتر رفته آیا یک انرژی کاملا مینیاتوریزه شده میتواند زمینه ساز حرکت ما باشد؟
وی افزود: امروز که مقامات جمهوری اسلامیدر قید حیات هستند. هر دولتی چهار ساله و هشت ساله کنار میرود، اما کسی پاسخگو دولت قبل و کارهایش نیست چه برسد به ۲۵ سال آینده که ممکن است هیچ یک از این مسوولین در قید حیات نباشند و تاوان تعهدی که امروز دولت داده است را نسل بعد باید بپردازد.
عباسی ضمن تاکید بر این موضوع که ای کاش دانشجویان فیزیک هستهای و علم مکانیک که ملاحظات فنی در این حوزه دارند یک حرکت و ارزیابی میدانی و فنی در این زمینه انجام دهند تصریح کرد: ما در هیچ رشته تخصصی در نظام دانشگاهیمان تحلیلگر تربیت نمیکنیم شما هیچ تحلیل گر سیاسی نمیشناسید که در سیاست بین الملل بتواند تحلیل دقیقی از سیاست و روابط بین الملل ارائه بدهد چون در دانشگاه علوم سیاسی ما روش تحلیل پدیدههای سیاسی آموزش داده نمیشود. من به شما دانشجویان پیشنهاد میکنم که در هر رشتهای که تحصیل میکنید کنار رشته تحصیلیتان روش تحلیل پدیدههای حوزه خود را بدانید تا بتوانید پدیدهای را آنالیز و بررسی کنید.
به همین خاطر در بعد فنی چیزی دست مردم را نگرفته از یک طرف هم سازمان انرژی اتمیمیآید و همه چیز را گل و بلبل نشان میدهد اما سوال من این است که طرف غربی ما فقط منتظر بود تا با ما سر میز مذاکره بنشیند تا شرایط گل و بلبلی صنعت هسته ای را برای مان فراهم کند پس چرا دوازده سال در پرونده هسته ای باید روی ایران فشار وارد کند و قطعنامه تصویب کند.
عباسی گفت: ما خودمان در سال ۸۴ به سوخت بیست درصد رسیده بودیم صنعت بومیداشتیم و آمریکا به راحتی آمد دانشمند هسته ای ما را کف خیابان ترور کرد. ویروس استاکسنت فرستاد و موجب شد تا سانتریفیوژها با دور بسیار شدید چرخیده یا ذوب شوند و ضربه شدیدی در آن حمله سایبری به صنعت هسته ای وارد شد، هوایپما آرکیو و پهپاد رژیم صهیونیستی برای جاسوسی به نطنز آمد اما سیستم دفاعی هوایی ایران باعث ناموفق بودن حمله نظامیآنها شد.
وی افزود: در چنین شرایطی ما به سوخت بیست درصد رسیدیم سانتریفیوژها را فعال کردیم و فردو را به نتایج مثبتی رساندیم حالا دوستان میگویند فردو که قرار نبوده است کاری بکند پس دشمن مریض بود که دانشمند هسته ای ما را ترور کند. الان کنسرسیوم باید تشکیل شود یعنی کمپانیها و نهادهای بین المللی چینیها و غیره باید بیایند نیروگاه اراک را برای ما بسازند چیزی که من ایرانی خودم ساخته بودم را داخلش بتن بریزند تا کس دیگری آن را برایم بسازد.
این تحلیلگر استراتژیک در ادامه صحبتهایش گفت: تیم هسته ای موظف است ابعاد توافق را با جزئیات روشن کند چیزی که سال ۸۶ ایران به آن دست یافت امروز از دستش درآوردند در این صورت در سال ۱۴۲۰ شما چیزی نخواهید داشت. طرف غربی ما غنی سازی بیست درصد را به ۳.۶ درصد رساند این شد موفقیت؟ صراحتا به ما گفتند نمیتوانیم در زمینه هسته ای حتی در حد یک بازی کامپیوتری کار شبیه سازی کنیم و این یعنی حتی دانشمند هسته ای ما در دانشگاه در حوزه تحقیق خود بر روی بحث انفجارهای هسته ای در حد شبیه سازی کامپیوتری هم نمیتواند کاری انجام دهد.
عباسی در ادامه خطاب به تحلیل گران بخش فنی حوزه هسته ای گفت: این انرژی هسته ای که الان دست ما است نداشتنش بهتر از داشتنش بود، حداقل در بحث امنیتی مثل الان در خطر نمیافتادیم اگر این توافق ریگی به کفشش نیست چرا دولت خفقان ایجاد کرده است چرا از وزارت ارشاد ابلاغ میکنند که هیچ کس حق ندارد در این زمینه حرف بزند و هر چه وب سایت و روزنامه منتقد است میکشانند دادگاه و هر کسی هم در این دولت سخنرانی میکند برایش پرونده تشکیل میدهند؟ چرا دولت واهمه دارد؟ چرا همه را به صلابه کشیده اند.
وی ادامه داد: پس مجبوریم شک کنیم حتما اتفاقی افتاده است. من به عنوان یک معلم استراتژی به شما میگویم بیست و پنج سال دیگر در بحثهای آینده شناسی خیلی اتفاقات مهمیدر خصوص تکنولوژی و صنعت رخ خواهد داد آنچه که پس از دهها بار خواندن متن توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ و قطعنامههای قبلی دست من را گرفت آن است که انرژی هسته ای مینیمایز شده است یعنی به مدت بیست و پنج سال پذیرفتیم چیزی را که به غنی سازی بیست درصد رسانده بودیم حالا ۳.۶ درصد آن را داشته باشیم نه بیشتر. میخواهم بدانم وقتی رئیس سازمان انرژی اتمیمیگوید ما از اول هم بیشتر از ۳.۶ درصد نیاز نداشتیم پس چرا ده سال پیش که رئیس این سازمان بودید و غنی سازی را تا بیست درصد جلو بردید این حرف را نمیزدید.
عباسی گفت: وقتی جهاد کشاورزی میگوید کشت هندوانه و خیار و … آب زیادی مصرف میکند باید کشت داخل را متوقف و از خارج وارد کنیم وقتی بنزین در داخل ساخته و مصرف میشود و سازمان حفاظت از محیط زیست میگوید باعث آلودگی هوا میشود و باید از خارج وارد کنیم و جایی که هواپیمای مونتاژ داخل سقوط میکند و مسئولان میگویند باید چیزی که در اصفهان تولید میشود کنار بگذاریم و هواپیمای بوئینگ و ایرباس بیاوریم پس این انرژی هسته ای مینیمایز شده که حالا در حد پزشکی هسته ای آن را هم جمع کنیم و از خارج وارد کنیم.
وی با اشاره به سه لایه تحلیل که از آنها در سخنانش نام برد خاطرنشان کرد: لایه دوم تحلیل حقوقی است که در این زمینه هم هیچ تحلیل منسجم و مرتب حقوقی دسته بندی نشده و در اختیار نداریم که این نتیجه کم کاری آقایان حقوق دان به خصوص حقوق دانان بین الملل است لایه سوم نیز به تحلیل اقتصادی به همین گونه است اگر شما از اقتصاددانی تحلیل درست و جامعی شنیدید من هم شنیده ام. به همین خاطر باید بگویم ما دبیران متخصص فنی صنعت انرژی اتمیمتخصص اقتصادی و حقوقی که توان تحلیل اتفاقات افتاده در توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ را داشته باشند را نداریم.
عباسی افزود: چون این متخصصین نیستند ما مجبوریم از لحاظ استراتژیک مسئله را بررسی کنیم. لایه چهارم تحلیلها همین تحلیل میشود و فرق آن با سه تحلیل قبلی آن است که تحلیل استراتژیک صرفا ناظر متن حقوقی نیست بلکه بر نانوشتههای بین سطوح و نظارت بر مواضع رسمیکه مقامات کشورهای درگیر در ۱+۵ هستند را بررسی میکنند.
عباسی در ادامه گفت: برخلاف نظر تیم مذاکره کننده ایرانی در خصوص اظهارات مقامات غربی مبنی بر اینکه برای مصرف داخلی این مواضع را میگیرند باید بگویم از نظر استراتژیستها آنچه که اتفاقا مقامات کشورها در گفتههای خودشان به کار میگیرد اصل است نه آن چیزی که در مفاد حقوقی آمده است.
وی در خصوص برجام و مفهوم آن گفت: چیزی که در فرهنگ سیاسی حقوقی ما به اسم برجام تصویب شد و در فضای سیاسی ما جا افتاد اشتباهی است که از دو غلط رنج میبرد غلط اول اینکه در متن میخوانیم که به جای واژه plan که باید صحیح ترجمه میشده مترجمان ما آن را program ترجمه کرده اند در حالی که معنای این دو کلمه کاملا با هم متفاوت هستند گویی وزارت خارجه ما فرق بین برنامه و طرح را نمیدانستند برجام یعنی “برنامه” جامع اقدام مشترک در حالی که ترجمه صحیح طرح جامع است نه برنامه جامع. پس انگار باید برای شخص وزیر امور خارجه، اعضای تیم مذاکره کننده و وزارت خارجه یک کلاس آموزش زبان بگذارند تا فرق بین plan و program را مشخص کنند. غلط دوم نیز این است که به جای ترجمه صحیح طرح جامع مشترک اقدام آن را برنامه جامع اقدام مشترک ترجمه کرده اند در یک جمله چهار کلمه ای وزارت خارجه ما دو غلط وجود دارد پس گویا کل متن ترجمه شده به اصطلاح برجام را باید ارجاع دهند به متن اصلی یادتان باشد که طبق ترجمه صحیح معنی برجام “طجما” است.
وی ضمن درخواست از دانشجویان برای بازخوانی وقایع روز ۹۴/۵/۵ که در مجلس آمریکا رخ داده است گفت: آنچه که جان کری و سایر مسئولان و وزرای آن در مجلس گزارش داده اند باید آنالیز شود و به عنوان جلد دوم کتاب آنچه که در متن توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ آمده چاپ شود.
عباسی افزود: جمهوری خواهان آمریکا مصر بودند که توافق با ایران توافق بدی بوده اما یکی از نمایندگان دموکرات و طرف دولت صراحتا گفت ما همان گونه که به نیروهای معتدل در درون دولت شوروی کمک کردیم تا شوروی فروپاشید در فرآیند این توافق به نیروهای معتدل در ایران نیز کمک میکنیم تا جمهوری اسلامیفروبپاشد.
وی بااشاره به سخنان یکی ازمقامات آمریکایی که پس از توافق ایران را دشمن خوانده است گفت: چه طور پس از توافق ما همچنان برای آمریکا دشمن هستیم او موضعش را عوض نکرده اما نگاه مقامات ما به آمریکا دشمن نیست پس نرمش قهرمانانه کجای کار آنها بود.
وی در ادامه گفت: در شوروی لنین تقابل بین کمونیسم و کپیتالیسم را غیر قابل اجتناب میدانست. سی سال بعد در ۱۹۶۰ به مدت دو سال وقتی خورشچف در شوروی حاکم شد درست مثل ما کارشان با آمریکا به مذاکره کشید وقتی مذاکرات صورت گرفت خورشچف حرفی بر خلاف لنین زد و آن هم این بود که وقتی در جایی زندگی میکنیم و همسایه ای داریم که نه او میتواند ما را بیرون کند و نه ما، مجبوریم هم زیستی مسالمت آمیز با هم داشته باشیم و از آن پس اصطلاحی در علوم سیاسی و روابط بین الملل شکل گرفت به نام “هم زیستی مسالت آمیز” که سالها بعد و قبل انقلاب چندین کتاب با این موضوع ترجمه شد که من این را عصر خورشچف مینامم.
وی ادامه داد: درست سی سال بعد با روی کار آمدن گورباچف در ۱۳۹۰ شوروی فروپاشید و آن هم زمانی بود که اختلاف بین آمریکا و شوروی که در زمان خورشچف مثل دو خط آهن موازی بود در این زمان به هم رسیدند و متصل شدند.
عباسی با اشاره به کتابی که آن زمان در فرانسه با نام هم زیستی مسالمت آمیز به چاپ رسیده بود گفت: در این کتاب اشاره میکند که پس از دیدار معروف خورشچف و کندی شوروی از مواضع خود کوتاه آمد و آمریکا شوروی را از سطح ایدئولوژیک به سطح استراتژیک آورد یعنی تعداد موشکهای اتمیتو، تعداد موشکهای اتمیمن و بعد شوروی را از هم پاشاند.
عباسی افزود: ایران را امروز از مسئله گسترش اسلام و صدور انقلاب در جهان پایین آورده اند. ایران امروز مشکلش با غرب برسر تعداد سانتریفیوژهایش است و همین اتفاقی که در مورد شوروی رخ داد برای ایران در حال رخ دادن است. آمریکا و اروپا میخواهند ایران را از موضع ایدئولوژیک به سمت استراتژیک ببرند آیا مسئله ما سانتریفیوژ بود؟ اگر این بود پس چرا اصلا انقلاب کردیم؟ اگر قرار بود ما قرآن و اسلام را پیاده نکنیم و به خاطر یکسری امکانات و تجهیزات دست از دفاع از مستضعفین برداریم پس چرا انقلاب کردیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: چه دادیم؟ تفکر ایدئولوژیک. چه گرفتیم؟ قطعه استخوانی. آمریکا اگر کل انرژی هسته ای جهان را هم به ما میداد تا از ایدئولوژیهایمان بر مبنای تفکری که برایش انقلاب کردیم دست برداریم نمیارزید چرا که الان چهار ماه است یمن به ظالمانه ترین شکل شکنجه میشود و هیچ صدایی از مسئولان دولت و حمایت آنها از یمن برنمیآید این حرف سنگین است اما ده سال بعد میفهمید که چه گفته ام اما میگویم تا بدانید جمهوری اسلامیاز موضع ایدئولوژیک به استراتژیک تنزل کرده است. حرف جمهوری اسلامیدیگر صدور انقلاب و تحقق اسلام ناب نیست. حرف آن دیگر زمینه سازی برای ظهور در سطح جهان نیست. حرف آن باز شدن درها بر روی محصولات غربی است و اینکه غرب ما را بپذیرد، دغدغه دولتمردان ما همین شده است. دولتی که شالوده اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی اش لیبرالیسم است آیا مشکل ایدئولوژیک با آمریکای لیبرال پیدا میکند؟
وی گفت: وقتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید تابوی مذاکرات شکست یعنی کار با توافق به پایان میرسد و رابطه ما با آمریکا ادامه خواهد داشت این در حالی است که رهبری بارها در سخنرانیهای خود گفت مذاکرات فقط برای حل مسائل هسته ای ایران خواهد بود. کلید حسرت چیزی است که آمریکاییها در سال ۱۳۶۵ همراه انجیل کلت و کلید و کیک به ایران آوردند تا به اصطلاح بگویند ما هم مثل شما کتاب خدا را قبول داریم سلاح خود را جلوی شما کنار میگذاریم تا دوست باشیم و کیک میخوریم تا کام مان شیرین شود همچنین کلیدی آوردیم تا با آن رابطه میان ما و شما گشوده شود. امام به محض فهمیدن آوردن این کلید برخورد کرد و گفت با آنها در سطح پایین مذاکره بکنید و پس از سه روز مذاکرات به هم خورد شش ماه بعد صدای قضیه درآمد که برای جاسوسی به ایران آمده بودند.
وی درادامه گفت: مشکل آمریکا این است که سال ۸۸ هم در گزارش سابان سنتر منتشر کرد مبنی بر اینکه ما با ایران رابطه نداریم و نمیتوانیم از درون آن را بپاشانیم. به نظر شما چرا دانشجویان لانه جاسوسی را گرفتند چون در آن برای زمین زدن انقلاب در حال توطئه بودند و یکی از دلایلی که انقلاب ۳۷ سال است دوام آورده همین تعطیلی لانه جاسوسی آمریکا بوده است.
عباسی در ادامه اظهارات خود افزود: بعضیها حسرت آن کلید روی دل شان ماند و بیست و هفت سال بعد در سال ۹۲ آن کلید را از جیب شان در آوردند و گفتند این کلید حلال مشکلات است مردم هم فکر کردند منظور از این کلید، کلید حل مشکلات اقتصادی است در حالی که مشخص شد در تیر ماه امسال وقتی قطعنامه ۲۲۳۱ تصویب شد این کلید دوباره رو آمد که اگر آن زمان امام آن را نپذیرفت حالا از جانب ما با این کلید درها را باز کنید.
وی گفت: مسئله مذاکره، حل مشکلات هسته ای نبود بلکه ایجاد رابطه با آمریکا بود. چرا که مسئولان همه چیز را به تحریمها و نداشتن رابطه مسالمت آمیز با طرف غربی ربط میدادند. کلیدی که در سال ۶۵ در دولت جمهوری خواهان از سوی آمریکا آورده شد و امروز در دولت دموکراتها این کلید داخل قفل افتاد اما باید بگویم امان از قفلی که در کلید در آن شکسته باشد. این را همه بدانند ما تا ایالات متحده را به جمهوری اسلامیتبدیل نکنیم دست از مبارزات و مجاهدات خود برنخواهیم داشت.
عباسی در خصوص مفهوم برد برد در مذاکرات نیز گفت: با این توافق اقتصاد مقاومتی نابود خواهد شد و با باز شدن دربها به سوی کمپانیهای گرسنه اروپایی و آمریکایی که وضعیت اقتصاد خودشان در شرف فروپاشی است دیگر اقتصاد کشور درون زا و تقویت نخواهد شد و ایران تبدیل به یک جزیره کیش بزرگ و یک دوبی بزرگ خواهد شد یعنی کالا میآید با بهترین کیفیت و در این صورت روی تولید داخلی حساب نکنید چون درد این دولت تولید نبوده است و در آن استقلال زیر سوال است.
عباسی در پایان سخنان خود گفت: ادامه این روند زمینه ساز جنگ ارزی خواهد بود. چرا جنگ ارزی روی ما اثرگذار نبود چون با نظام مالی جهانی ارتباط مان قطع شده بود. اصلی ترین نوع جنگی که امروز صورت میگیرد نه جنگ نرم است نه جنگ سخت بلکه جنگ نیمه سختی است به نام جنگ ارزها که کتاب آن در ایران ترجمه شده است.
وی خاطرنشان کرد: با روی کار آمدن دولت اوباما پنتاگون، وزارت جنگ ایالات متحده، متخصصین وال استریت، حقوق دانان و افراد دانشگاهی را جمع کرد و بازی جنگی را انجام دادند که در آن پولهای دلار، روبل، یورو و … به جنگ با هم پرداختند و در آن مشخص شد دلار آمریکا شکست خواهد خورد به همین خاطر فرمول جنگ ارزی این گونه داده شد که جلوی رشد روسیه، چین، ایران و … را بگیرند با نابود کردن پول آنها.
عباسی افزود: برای اینکه بخواهند پول ایران را نابود کنند باید با نظام مالی ما ارتباط داشته باشند مثل اسب تروا که از داخل نفوذ کرد و همه جا را به نابودی کشاند. در سالهای آینده آماده شوکهای ملی در قالب جنگ ارزی باشید که یک نوسان کوچک انجام میدهند و در ۲۴ ساعت یک ملت را به خاک سیاه مینشانند.
دیدگاهها
انشاله کی فایل تصویری رو هم آپلود می کنید؟
دقت کنید:
کیفیت فایل صوتی با bitrate (32/64/128/256...) مشخص میشود نه با 360p , 720p.
اصلاح کنید.
باتشکر.