رویکرد دولت های مختلف جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و تعامل با سایر کشورها همواره میدان پرچالشی برای هر دولت در برخورد با سلایق مختلف درون و بیرون نظام بوده است. چالش ما بین عقل انقلابی و عقل سیاست زده مادی.
مرور دیدگاه های حضرت امام خمینی (ره) و مقایسه آن با تئوری های سیاست خارجی جریان ها و افراد شاخص آن یک تقابل آشکار را می نمایاند.
مواضع روشن و بعضا غیرمستقیم نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم نیز میدان همین چالش است .
طرح عناوینی چون فرصت سوزی در مذاکرات هسته ای ، کم کردن تنش های بین المللی ، پیشگیری از رفتار تنش زا ، پیشگیری از ماجرا جویی ، ختم پرونده هسته ای در کوتاهترین زمان، مقاومت به چه قیمتی؟ ، از زبان یک گروه و در سوی دیگر طرح عناوینی چون مقاومت مقتدرانه ، مذاکره عزتمندانه ، تحقق همه خواست های نظام، رسیدن به پشت خیمه های دشمن، در ادبیات طیف دیگر حاضر در انتخابات، یک دو قطبی جدی را نشان میدهد.که پا را از تقسیم بندی های معمول اصولگرا و اصلاح طلب فراتر گذاشته است.
اما براستی شعارهای مطرح شده از سوی جریان اول تا چه اندازه منطبق با آرمان های ترسیم شده انقلاب است. با مرور رویکرد این جریان سوالاتی پیش روست. آیا جمهوری اسلامی بناست بر اساس قواعد متعارف دنیا سیاست خارجی خود را مدیریت کند یا بر اساس اصول انقلاب خود؟ اگر غربی ها هر روز بر خواسته های خود بیفزایند کم کردن تنش ها تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اگر ختم مذاکرات در زمان کوتاه ترین زمان ممکن اصالت دارد با چه قیمتی حاصل خواهد شد؟
مروری بر بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری پاسخ روشنی است به سوال های بالا.
"شعار جنگ جنگ تا پیروزی را همه به خاطر دارند حضرت امام در دفاع از این شعار می فرمودند قرآن از این هم جلوتر رفته و فرموده است جنگ تا رفع کل فتنه" آیا این استدلال امام هم رفتار ماجراجویانه است؟
"حضرت امام (ره): می فرمودند تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم" آیا این سخن امام را هم باید رفتار تنش زا بدانیم یا اینها منشور انقلاب اسلامی است که ما را به مبارزه تا هر زمان که نیاز باشد فرا می خواند.
ما در کلام امام بارها شنیده ایم که " نباید منتظر تایید غرب باشیم – هرجا امریکا و غرب تایید کردند بدانید اشتباه کرده اید – یا می فرمایند هرگاه آمریکا و غرب از جناح ها یا اشخاص آنها دفاع کردند بدانید یک غلطی کردید ما یک هدف بیشتر نداریم انجام تکلیف در برابر خداوند" آیا اینها رویکرد سیاست خارجی ما را دربرابر دنیا نشان نمی دهد؟
یا مقام معظم رهبری در جایی با طرح سوال خود اینگونه پاسخ می دهند: "مىگويند وقتى كه طرف خيلى چهرهى سگى از خودش نشان مىدهد، شما عقب بنشينيد! خوب، شما اين را قبول داريد؟ عقب بنشينيم؟ يا نه؛ معتقديد كه هرگونه عقبنشينى، طرف را تشجيع مىكند. به مجردى كه ديدند شما با اخم مىترسيد، مىگويند آقا اخم كنيد؛ علاج اين آدم اخم است. به مجردى كه ديدند تهديد به كتك يا خود كتك، شما را به عقبنشينى وادار مىكنند، مىگويند دو تا بيشتر بزن تا خوب از همهى حرفهايش دست بردارد. طرف، اينجورى است. محاسبات دنيا اين است"
آنچه از امام و رهبری ذکر گردید همه بیانات روشنی است که خطوط انقلاب را پر رنگ به ما می نمایاند. حال نباید جواب این سوال مشکل باشد که در دوقطبی شکل گرفته هر کدام از طرفین چه نقشی را ایفا کرده و چه نسبتی با آرمان های اصیل انقلاب دارند.
دفتر مرکزی: تهران،
09128513265
نوشتن دیدگاه