هنر مورد قبول قرآن، کوبنده اسلام سرمایهداری هنر و مبارزه...
امام خمینی در پیام به هنرمندان، زیبایی و پاکیِ هنر را تعریف کرده و میثاقی مبارک، میان هنر و مبارزه بر قرار ساختند. میثاقی که توهماتی از جنس «هنر برای هنر» را بی معنی و غیرقابل قبول می داند و البته میگوید، اگر هنری مبارزهجو نباشد، لاجرم زیبا و پاک هم نیست. اما وضعیت هنر و هنرمندان در حال حاضر چگونه است؟ آیا آنچه در این دوران، به عنوان هنر، دیده میشود، همان است که راه ستیز با جهانخواران، و در راس آنان امریکا، را میآموزد؟ آیا هنری است که نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد؟ براستی چه شده است که در بین هنرمندانِ ما، «لیقوم الناس بالقسط« انکار شده است و دست به دست شدنِ قدرت و ثروت، بین اغنیا و شکمبارگیِ ظالم و گرسنگیِ مظلوم، فراموش شده است؟ وقتی که دین در برابر جامعه و مشکلاتش و مفاسدش و مظالمش، حساسیتی ندارد، هنر دینی هم باید از صحنههای مختلف اجتماعی کناره بگیرد و بجای آنکه: «نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی و ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول» باشد، به ترویجِ معنویت منهای عدالت و معاد منهای معاش، مشغول شود.
نوشتن دیدگاه