گزارش تحلیلی فارس از نقش رسانهها در التهابآفرینی فضای جامعه چگونه تکنیک «دروغ بزرگ» توهم «اسیدپاشیهای زنجیرهای» را واقعی کرد؟
در جریان مسائل مرتبط با واقعه اسیدپاشیهای زنجیرهای به نظر میرسد برخی شواهد نشاندهنده تلاشی نامحسوس در راستای استفاده ابزاری از این واقعه اجتماعی به نفع بعضی جریانهای سیاسی است.
خبرگزاری فارس: چگونه تکنیک «دروغ بزرگ» توهم «اسیدپاشیهای زنجیرهای» را واقعی کرد؟
خبرگزاری فارس ـ مهدی پورصفا: رسانه و کارکرد آن به عنوان جزئی از نظام ارتباطی امروز دنیا همواره به عنوان یک عامل تأثیرگذار در روابط بین انسانها و شرایط امروز جامعه مطرح بوده است و در دورههای گوناگون و برهههای تاریخی بعنوان یک سلاح مؤثر در راستای تخریب و یا بازسازی امنیت داخلی جوامع انسانی مورد بحث کارشناسان قرار داشته است.
دور از گزافه نیست که بگوییم احساس امنیت گاه از خود آن مهمتر و اساسیتر است. بارها القاء احساس ناامنی در عملیاتهای روانی سبب شده است تا محیطی که بنا به تعاریف مختلف از لحاظ اجتماعی امن محسوب میشود، ملتهب شده و در ذهن اعضای آن به عنوان محیطی ناامن معرفی شود.
استفاده از این تکنیک و بزرگنمایی تهدیدات امنیتی جزو یکی از شناختهشدهترین روشهای جنگ روانی است و در قالبهای گوناگون بر روی سوژه و هدف پیاده شده است.
*دروغ بزرگ؛ موثرترین تکنیک
یکی از تکنیکهایی که در این حوزه و در عملیاتهای روانی در طی 50 سال گذشته به دفعات به کار گرفته شده است حقه «دروغ بزرگ» است.
«دروغ بزرگ» اصطلاح و تکنیکی است که اولین بار توسط یوزف گوبلز رئیس دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی مطرح شد. وی بر این اعتقاد بود که دروغ هرچه بزرگتر باشد باور آن برای مردم راحتتر است. این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و تهییج افکار عمومی و مرعوبساختن طرف مقابل بسیار کارساز است.
گوبلز معتقد بود دروغ باید به حدی بزرگ باشد که هیچکس جرأت و فکر تکذیب آن را نداشته باشد. در این تاکتیک پیامی که به هیچوجه واقعیت ندارد به صورت مرتب تکرار شده تا ذهن مخاطب آن را جذب کند.
*دروغی را مکرر تکرار کنید دیر یا زود آن را باور خواهند کرد
در صفحه 51 گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده است آمده «اولین قانون این است که هیچوقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچوقت خطا و تقصیری را نپذیرد و هیچوقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد. هیچوقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید و در آن واحد روی یک دشمن تمرکز کنید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرر تکرار کنید دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»
*دروغ بزرگ؛ از کودتای 28 مرداد تا فتنه 88
در طول تاریخ معاصر ایران نیز از تاکتیک دروغ بزرگ به دفعات توسط طرفهای گوناگون استفاده شده است که از جمله میتوان به دوران ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد. دستگاه تبلیغاتی وابسته به CIA و اطلاعات خارجه انگلستان با مطرح کردن شایعات گوناگون توسط روزنامههای وابسته خود تمام تلاش خود را مصروف ایجاد اختلاف بین صفوف نیروهای ملی و مذهبی کردند.
در نهایت مطرح شدن شایعات بسیار و دروغهای گوناگون سبب شد تا ارکان صنعت ملی شدن صنعت نفت از هم پاشیده و زمینه برای کودتای 28 مرداد فراهم شود.
شاید جدیدترین مورد استفاده از این تکنیک اتفاقات سال 88 و ناآرامیهای پس از انتخابات ریاستجمهوری باشد که استفاده از حربه تقلب 20 میلیونی و تکرار مرتب آن از سوی رسانههای فضای مجازی باعث ایجاد شبههای بزرگ در سلامت انتخابات شد.
*موج سازی های رسانه ای برای قبولاندن یک دروغ
در جریان مسائل مرتبط با واقعه اسیدپاشیهای زنجیرهای در شهر اصفهان صرفنظر از قباحت و شنیع بودن اقدام صورت گرفته توسط فرد اسیدپاش که موجب از بین رفتن آرامش اجتماعی مردم شده است به نظر میرسد برخی از شواهد نشاندهنده تلاشی نامحسوس در راستای استفاده ابزاری از این واقعه اجتماعی به نفع برخی از جریانهای سیاسی است.
مشاهده و روند سیر مطرح شدن این واقعه در افکار عمومی و تقویت آن از سوی برخی رسانهها و سپس ایجاد موجهای رسانهای در افکار عمومی به روشنی نشاندهنده هدفی خاص از مطرح کردن یک شایعه بزرگ است.
شایعهای که به تنهایی خود اتهامی بزرگ علیه بخشی وسیع از جامعه محسوب میشود و به گونهای تکاندهنده است که حتی تکذیبهای متعدد آن نیز نمیتواند اثر آن را در افکار اجتماعی خنثی کند.
*شبکه اجتماعی اولین موج
درست یک هفته پیش بود که پیامهای متعددی در شبکههای اجتماعی و به خصوص در بین مردم اصفهان رد و بدل شد. غالب این پیامها از طریق شبکه وایبر و لاین در تلفنهای همراه دست به دست میشد.
این شایعه بر این نکته تأکید میکرد که تا کنون چندین نفر از بانوان اصفهانی مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفتهاند و وجه مشترک تمام آنها نیز ناشناس بودن اسیدپاش و حجاب نامناسب آنان است.
این پیامها به قدری به سرعت و با دامنه بالا در فضای شبکه اجتماعی وایبر منتشر شد که پس از مدتی شهروندان اصفهانی در شبکههای اجتماعی خود اقدام به درج آن به عنوان یک شایعه نگرانکننده کردند.
نکته جالب در اینجاست که پیش از آغاز این موج پیامکی در فضای وایبر پیامهای ناشناس دیگری نیز به برخی شهروندان اصفهانی ارسال میشد حاکی از تهدید آنها به اسیدپاشی در صورت عدم رعایت حجاب بود.
نکته جالب در اینجا این بود که برخی مخاطبان این پیامها مردان بودند و کوچکترین ارتباطی نیز با این مسئله نداشتند.
*سکوت بیدلیل مراجع رسمی
به تدریج با قوت گرفتن این شایعه در فضای ارتباطی شبکههای اجتماعی رسانههای رسمی نیز شروع به پرداختن به آن کردند.
نکتهای که در این میان قابل توجه است عدم واکنش مراجع رسمی به این شایعات بود در حالی که هیچ مرجع رسمی پاسخی را در این باره ابراز نمیکرد گزارشهای غیررسمی در رسانههای فضای مجازی سبب شد تا موضوع وارد فاز جدیدتری شود. یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور در یکی از گزارشهای خود مصاحبههایی با شهروندهای ناشناس اصفهانی درباره واقعه اسیدپاشی داشته است.
نکته جالب درباره مصاحبهها این است که با وجود اینکه همه آنها از بحث اسیدپاشی ابراز نگرانی میکردند اما تمام شنیدههای آنان مبتنی بر شایعات فضای مجازی بود و تمام آنان نیز تأکید میکردند که تنها خبرهایی را در این رابطه به صورت غیررسمی شنیدهاند.
*ورود دیر هنگام رسانههای رسمی به ماجرای اسیدپاشی
با انتشار این گزارش و بازنشر آن توسط سایتهای گوناگون افکار عمومی به دلیل حساسیت موضوع بیش از پیش در این باره تحریک میشوند و همین امر سبب میشود تا موج سوم رسانهای با پرداختن علنی رسانههای فراگیرتر همچون، صدا و سیما به این مسئله تشکیل شود.
ویژگی تمام مطالب کار شده در این رسانهها ارتباط اسیدپاشی با حجاب برخی قربانیان است که از این مرحله به بعد سبب میشود تا مراجع رسمی وارد عمل شوند و چنین مسئلهای را تکذیب کنند با این حال به دلیل رواج این شایعه و غیرقابل باور بودن آن در وهله اول اما با تکرار مرتب آن فضای فکری جامعه علیه قشر ارزشی جامعه تحریک میشود.
از سوی دیگر انتشار خبرهای متعدد درباره اسیدپاشی در سایر استانها با وجود کذب بودن آنها سبب شد تا فضای ناامنی در فضای جامعه ایجاد شود و بسیاری از بانوان به صراحت به این نکته اشاره کنند که ترجیح میدهند به تنهایی در خیابانها تردد نکنند.
*خارجیها چگونه به مسئله نگاه میکنند
از سویی دیگر رسانههای خارجی نیز توجه بیش از اندازهای را به این مسئله نشان میدهند. شبکه الجزیره با پخش تصاویری از قربانیان اسیدپاشی مدعی شد روش فوق در خانوادههای افراطی ایرانی برای انتقامگیری از دخترانی است که تن به ازدواج نمیدهند.
روزنامه گاردین نیز محکومیت اسیدپاشی را از سوی ایران به عنوان کشوری حامی تروریست اقدامی عجیب میشمارد.
شبکههای خبری العربیه و خبرگزاری عرب 24 نیز در برنامههای ویژه به بررسی موضوع اسیدپاشی پرداختند. در این میان عملکرد رسانههای فارسیزبان نیز به شدت اوج گرفت و به طور خاص شبکه فارسیزبان بیبیسی و رادیو صدای آمریکا با بازانتشار مطالب مطرح شده در رسانههای داخلی تلاش کردند که واقعه فوق را به عنوان بحران در فضای اجتماعی ایران جلوه دهند.
*ماجرایی که به فرجام خود نرسیده است
به نظر میرسد هنوز ماجرای اسیدپاشی در استان اصفهان به فرجام خود نرسیده است. دستگیری متهم و برخورد قاطع و قصاص وی میتواند نقطه پایانی بر برخی شایعات و جوسازیهای فعلی باشد اما به طور حتم نمیتواند به سادگی زخم جنگ روانی چند روز گذشته را پاک کند.
واقعیت آن است که در طول چند روز گذشته به قدری حجم فشار روانی ناشی از پیامهای متعدد رسانهای در خصوص انتساب واقعه اسیدپاشی به قشر ارزشی جامعه بالا بوده است که اثری آشکار در اذهان عمومی قرار داده است. جدا از شباهت غیرقابل انکار تکنیک صورت گرفته با اصطلاح دروغ بزرگ باید این مسئله را پیگیری کرد که فضای روانی فوق چگونه و از سوی چه جریانهایی در جامعه ایرانی تقویت شد که به دنبال القای این دروغ بزرگ بوده اند که قشر مذهبی جامعه مسئول سیدپاشیهای اصفهان است.
اسیدپاشی,روزنامه های زنجیره ای,رسانه های زنجیره ای,پیاده نظام دشمن,ایسنا,شرق
گزارش تحلیلی فارس از نقش رسانهها در التهابآفرینی فضای جامعه چگونه تکنیک «دروغ بزرگ» توهم «اسیدپاشیهای زنجیرهای» را واقعی کرد؟
در جریان مسائل مرتبط با واقعه اسیدپاشیهای زنجیرهای به نظر میرسد برخی شواهد نشاندهنده تلاشی نامحسوس در راستای استفاده ابزاری از این واقعه اجتماعی به نفع بعضی جریانهای سیاسی است. خبرگزاری فارس: چگونه تکنیک «دروغ بزرگ» توهم «اسیدپاشیهای زنجیرهای» را واقعی کرد؟
خبرگزاری فارس ـ مهدی پورصفا: رسانه و کارکرد آن به عنوان جزئی از نظام ارتباطی امروز دنیا همواره به عنوان یک عامل تأثیرگذار در روابط بین انسانها و شرایط امروز جامعه مطرح بوده است و در دورههای گوناگون و برهههای تاریخی بعنوان یک سلاح مؤثر در راستای تخریب و یا بازسازی امنیت داخلی جوامع انسانی مورد بحث کارشناسان قرار داشته است.
دور از گزافه نیست که بگوییم احساس امنیت گاه از خود آن مهمتر و اساسیتر است. بارها القاء احساس ناامنی در عملیاتهای روانی سبب شده است تا محیطی که بنا به تعاریف مختلف از لحاظ اجتماعی امن محسوب میشود، ملتهب شده و در ذهن اعضای آن به عنوان محیطی ناامن معرفی شود.
استفاده از این تکنیک و بزرگنمایی تهدیدات امنیتی جزو یکی از شناختهشدهترین روشهای جنگ روانی است و در قالبهای گوناگون بر روی سوژه و هدف پیاده شده است.
*دروغ بزرگ؛ موثرترین تکنیک
یکی از تکنیکهایی که در این حوزه و در عملیاتهای روانی در طی 50 سال گذشته به دفعات به کار گرفته شده است حقه «دروغ بزرگ» است.
«دروغ بزرگ» اصطلاح و تکنیکی است که اولین بار توسط یوزف گوبلز رئیس دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی مطرح شد. وی بر این اعتقاد بود که دروغ هرچه بزرگتر باشد باور آن برای مردم راحتتر است. این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و تهییج افکار عمومی و مرعوبساختن طرف مقابل بسیار کارساز است.
گوبلز معتقد بود دروغ باید به حدی بزرگ باشد که هیچکس جرأت و فکر تکذیب آن را نداشته باشد. در این تاکتیک پیامی که به هیچوجه واقعیت ندارد به صورت مرتب تکرار شده تا ذهن مخاطب آن را جذب کند.
*دروغی را مکرر تکرار کنید دیر یا زود آن را باور خواهند کرد
در صفحه 51 گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده است آمده «اولین قانون این است که هیچوقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچوقت خطا و تقصیری را نپذیرد و هیچوقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد. هیچوقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید و در آن واحد روی یک دشمن تمرکز کنید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرر تکرار کنید دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»
*دروغ بزرگ؛ از کودتای 28 مرداد تا فتنه 88
در طول تاریخ معاصر ایران نیز از تاکتیک دروغ بزرگ به دفعات توسط طرفهای گوناگون استفاده شده است که از جمله میتوان به دوران ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد. دستگاه تبلیغاتی وابسته به CIA و اطلاعات خارجه انگلستان با مطرح کردن شایعات گوناگون توسط روزنامههای وابسته خود تمام تلاش خود را مصروف ایجاد اختلاف بین صفوف نیروهای ملی و مذهبی کردند.
در نهایت مطرح شدن شایعات بسیار و دروغهای گوناگون سبب شد تا ارکان صنعت ملی شدن صنعت نفت از هم پاشیده و زمینه برای کودتای 28 مرداد فراهم شود.
شاید جدیدترین مورد استفاده از این تکنیک اتفاقات سال 88 و ناآرامیهای پس از انتخابات ریاستجمهوری باشد که استفاده از حربه تقلب 20 میلیونی و تکرار مرتب آن از سوی رسانههای فضای مجازی باعث ایجاد شبههای بزرگ در سلامت انتخابات شد.
*موج سازی های رسانه ای برای قبولاندن یک دروغ
در جریان مسائل مرتبط با واقعه اسیدپاشیهای زنجیرهای در شهر اصفهان صرفنظر از قباحت و شنیع بودن اقدام صورت گرفته توسط فرد اسیدپاش که موجب از بین رفتن آرامش اجتماعی مردم شده است به نظر میرسد برخی از شواهد نشاندهنده تلاشی نامحسوس در راستای استفاده ابزاری از این واقعه اجتماعی به نفع برخی از جریانهای سیاسی است.
مشاهده و روند سیر مطرح شدن این واقعه در افکار عمومی و تقویت آن از سوی برخی رسانهها و سپس ایجاد موجهای رسانهای در افکار عمومی به روشنی نشاندهنده هدفی خاص از مطرح کردن یک شایعه بزرگ است.
شایعهای که به تنهایی خود اتهامی بزرگ علیه بخشی وسیع از جامعه محسوب میشود و به گونهای تکاندهنده است که حتی تکذیبهای متعدد آن نیز نمیتواند اثر آن را در افکار اجتماعی خنثی کند.
*شبکه اجتماعی اولین موج
درست یک هفته پیش بود که پیامهای متعددی در شبکههای اجتماعی و به خصوص در بین مردم اصفهان رد و بدل شد. غالب این پیامها از طریق شبکه وایبر و لاین در تلفنهای همراه دست به دست میشد.
این شایعه بر این نکته تأکید میکرد که تا کنون چندین نفر از بانوان اصفهانی مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفتهاند و وجه مشترک تمام آنها نیز ناشناس بودن اسیدپاش و حجاب نامناسب آنان است.
این پیامها به قدری به سرعت و با دامنه بالا در فضای شبکه اجتماعی وایبر منتشر شد که پس از مدتی شهروندان اصفهانی در شبکههای اجتماعی خود اقدام به درج آن به عنوان یک شایعه نگرانکننده کردند.
نکته جالب در اینجاست که پیش از آغاز این موج پیامکی در فضای وایبر پیامهای ناشناس دیگری نیز به برخی شهروندان اصفهانی ارسال میشد حاکی از تهدید آنها به اسیدپاشی در صورت عدم رعایت حجاب بود.
نکته جالب در اینجا این بود که برخی مخاطبان این پیامها مردان بودند و کوچکترین ارتباطی نیز با این مسئله نداشتند.
*سکوت بیدلیل مراجع رسمی
به تدریج با قوت گرفتن این شایعه در فضای ارتباطی شبکههای اجتماعی رسانههای رسمی نیز شروع به پرداختن به آن کردند.
نکتهای که در این میان قابل توجه است عدم واکنش مراجع رسمی به این شایعات بود در حالی که هیچ مرجع رسمی پاسخی را در این باره ابراز نمیکرد گزارشهای غیررسمی در رسانههای فضای مجازی سبب شد تا موضوع وارد فاز جدیدتری شود. یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور در یکی از گزارشهای خود مصاحبههایی با شهروندهای ناشناس اصفهانی درباره واقعه اسیدپاشی داشته است.
نکته جالب درباره مصاحبهها این است که با وجود اینکه همه آنها از بحث اسیدپاشی ابراز نگرانی میکردند اما تمام شنیدههای آنان مبتنی بر شایعات فضای مجازی بود و تمام آنان نیز تأکید میکردند که تنها خبرهایی را در این رابطه به صورت غیررسمی شنیدهاند.
*ورود دیر هنگام رسانههای رسمی به ماجرای اسیدپاشی
با انتشار این گزارش و بازنشر آن توسط سایتهای گوناگون افکار عمومی به دلیل حساسیت موضوع بیش از پیش در این باره تحریک میشوند و همین امر سبب میشود تا موج سوم رسانهای با پرداختن علنی رسانههای فراگیرتر همچون، صدا و سیما به این مسئله تشکیل شود.
ویژگی تمام مطالب کار شده در این رسانهها ارتباط اسیدپاشی با حجاب برخی قربانیان است که از این مرحله به بعد سبب میشود تا مراجع رسمی وارد عمل شوند و چنین مسئلهای را تکذیب کنند با این حال به دلیل رواج این شایعه و غیرقابل باور بودن آن در وهله اول اما با تکرار مرتب آن فضای فکری جامعه علیه قشر ارزشی جامعه تحریک میشود.
از سوی دیگر انتشار خبرهای متعدد درباره اسیدپاشی در سایر استانها با وجود کذب بودن آنها سبب شد تا فضای ناامنی در فضای جامعه ایجاد شود و بسیاری از بانوان به صراحت به این نکته اشاره کنند که ترجیح میدهند به تنهایی در خیابانها تردد نکنند.
*خارجیها چگونه به مسئله نگاه میکنند
از سویی دیگر رسانههای خارجی نیز توجه بیش از اندازهای را به این مسئله نشان میدهند. شبکه الجزیره با پخش تصاویری از قربانیان اسیدپاشی مدعی شد روش فوق در خانوادههای افراطی ایرانی برای انتقامگیری از دخترانی است که تن به ازدواج نمیدهند.
روزنامه گاردین نیز محکومیت اسیدپاشی را از سوی ایران به عنوان کشوری حامی تروریست اقدامی عجیب میشمارد.
شبکههای خبری العربیه و خبرگزاری عرب 24 نیز در برنامههای ویژه به بررسی موضوع اسیدپاشی پرداختند. در این میان عملکرد رسانههای فارسیزبان نیز به شدت اوج گرفت و به طور خاص شبکه فارسیزبان بیبیسی و رادیو صدای آمریکا با بازانتشار مطالب مطرح شده در رسانههای داخلی تلاش کردند که واقعه فوق را به عنوان بحران در فضای اجتماعی ایران جلوه دهند.
*ماجرایی که به فرجام خود نرسیده است
به نظر میرسد هنوز ماجرای اسیدپاشی در استان اصفهان به فرجام خود نرسیده است. دستگیری متهم و برخورد قاطع و قصاص وی میتواند نقطه پایانی بر برخی شایعات و جوسازیهای فعلی باشد اما به طور حتم نمیتواند به سادگی زخم جنگ روانی چند روز گذشته را پاک کند.
واقعیت آن است که در طول چند روز گذشته به قدری حجم فشار روانی ناشی از پیامهای متعدد رسانهای در خصوص انتساب واقعه اسیدپاشی به قشر ارزشی جامعه بالا بوده است که اثری آشکار در اذهان عمومی قرار داده است. جدا از شباهت غیرقابل انکار تکنیک صورت گرفته با اصطلاح دروغ بزرگ باید این مسئله را پیگیری کرد که فضای روانی فوق چگونه و از سوی چه جریانهایی در جامعه ایرانی تقویت شد که به دنبال القای این دروغ بزرگ بوده اند که قشر مذهبی جامعه مسئول سیدپاشیهای اصفهان است.
دیدگاهها