برادران و خواهران عزیز! نکتهاى که وجود دارد این است که نظام اسلامى با مبارزه بهوجود آمد، بدون مبارزه این نظام تحقّقپذیر نبود؛ همهى آرزوهاى بزرگ در دنیا همینجور است. حفظ نظام و پایدارى نظام هم با مبارزه بهوجود آمد؛ اگر مبارزهى مردم نبود، اگر مبارزهى امام نبود، اگر مبارزهى مسئولان در میدانهاى مختلف نبود، این نظام باقى نمیماند و از بین میرفت. همچنانکه مىبینید در یک نقاطى از دنیا - که از ما دور هم نیستند - حادثهاى پیش مىآید، فرصتى پدید مىآید، لکن این فرصت را صاحبان فرصت نمیتوانند نگهدارند، آن را از دست میدهند؛ ببینید در شمال آفریقا و در بعضى جاهاى دیگر چه خبر است. عیناً این سرنوشت میتوانست براى جمهورى اسلامى پیش بیاید که درى به تخته بخورد و حرکتى بهوجود بیاید و نظامى اسلامى با شعارهاى رنگین و برّاق بهوجود بیاید، بعد هم بعد از اندکى بکلّى اوضاع دگرگون بشود و از بین برود. آنچه نگذاشت این اتّفاق بیفتد، مبارزه بود؛ مبارزهى صمیمى و جدّى و خردمندانه؛ این را ما فراموش نکنیم. دشمنان ما نمیخواهند این را اعتراف بکنند که ملّت ایران در راه پیشرفت خود، خردمندانه عمل کرد، امّا واقعیّت قضیّه این است که اگر خردمندانه نبود، نمیشد، نمیماند، پیش نمیرفت، به نتیجه نمیرسید؛ [پس] خردمندانه بود. حرکت ملّت ایران، حرکت صمیمى بود، صادقانه بود؛ فَلَمّا رَأَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر؛ (۸) این را امیرالمؤمنین فرمود. صدق ملّت ایران در میدانهاى مختلف نشان داده شد. خب حالا میشود نشست یک گوشهاى، از این گوشه آن گوشه عیوبى پیدا کرد، اشکالاتى پیدا کرد، اعتراض کرد؛ خب بله، معلوم است، امّا این را تعمیم نباید داد، تعمیم نمیشود داد، آنچه قابل تعمیم است این است: صدق، حرکت، مبارزه. پس نظام با مبارزه بهوجود آمد، با مبارزه هم باقى ماند. من عرض میکنم کار من و شما ادامهى آن مبارزه است، و بدون مبارزه نمیتوانید به آن هدفها دست پیداکنید؛ علّت هم معلوم است؛ علّت این نیست که نظام جمهورى اسلامى یک نظام جنگطلب است؛ نه، بههیچوجه قضیّه این نیست. شما وقتى از یک منطقهاى در دریا که در آنجا دزدان دریایى مستقرّند، میخواهید با کشتى عبور کنید، باید مجهّز باشید؛ طبیعت کار این است. باید بتوانید از خودتان دفاع کنید، انگیزهى دفاع داشته باشید؛ اگر انگیزهى دفاع نداشته باشید، سرنوشت شما معلوم است: لخت میشوید، آواره میشوید، کشتى از دستتان میرود، جان شما هم یا نابود خواهد شد یا با ذلّت و اسارت باقى خواهد ماند؛ مسئله در دنیا این است. حالا فرق دزدان دریایىِ امروز دنیا - که دزدان دریا و زمین و هوا و همهجا هستند - با دزدان دریایى شناختهشدهى تاریخ و داستانها و افسانهها و وقایع خارجى، این است که اینها مجهّز به علمند. امروز دزدان غارتگر بشر - هم غارت پول، هم غارت منابع، هم غارت حیثیّت و عزّت، هم غارت اخلاق - مجهّزند به دانش؛ این اینها را آبرومند کرده. دانش، هم چهرهى اینها را از آن حالت وحشتانگیز در چشمها خارج کرده، هم ثروتشان را زیاد کرده؛ فقط فرقشان این است. عاقلانه عمل کردند، خودشان را به علم رساندند، امّا به اخلاق نه؛ لذا براحتى جنایت میکنند. براحتى به آرمانهاى بشرى خیانت میکنند، براحتى جنگافروزى میکنند، براحتى سلاح شیمیایى به کار میبرند، سلاح شیمیایى را به بهکاربرندهى آن براحتى تسلیم میکنند، باکى هم ندارند؛ در مقام حرف و استدلال هم این را با زرورق - به نامهاى مختلفى - میپوشانند، نمیگذارند کسى بفهمد؛ یعنى جنایت اینها از جنایت دزدان دریایىِ سنّتى و موجود در افسانهها و فیلمها بالاتر است؛ براى خاطر اینکه گناه بزرگ را انجام میدهند و این را کار صواب وانمود میکنند. ما با یکچنین دنیایى طرفیم، با یکچنین جبههاى طرفیم؛ چارهاى نداریم جز اینکه از خودمان دفاع کنیم؛ مبارزه این است. اینهایى که براى تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنگطلبى یا به تئوریزه کردن جنگ، دارند خیانت میکنند، دروغ میگویند. نه، نظام نظام انسانى است، نظام شرف است، نظام احترام به کرامت بشر است، نظام سلامت است؛ وَ الصُّلحُ خَیر. (۹) در همهى این صحنهها، چه عرصهى ادارهى کشور، چه عرصهى فعّالیّتهاى گوناگون اقتصادى، علمى، فرهنگى و غیره، چه عرصهى سیاستگذارى، چه عرصهى تقنین، چه عرصهى مذاکرات خارجى و غیره، باید بدانیم ما در حال مبارزهایم؛ در ادامهى مبارزاتى و راهى که به پیدایش نظام و بقاى نظام منتهى شد، داریم حرکت میکنیم؛ این را باید بدانیم. این بایستى مثل یک تفکّر گستردهاى بر تمام فعّالیّتهاى ما حاکم باشد، هر کارى میکنیم، این بایست در ضمن آن ملحوظ باشد. قواى شیاطین عالم برآنند که هر جایى، هر پایگاهى از پایگاههاى بشرى و تمدّن بشرى وجود دارد که در خدمت آنها نیست منهدم کنند؛ بنایشان بر این است. مىبینید دیگر؛ باید در خدمت آنها بود، باید حرف زور آنها و نعرهى خشن آنها را شنید و تسلیم آن شد، والّا معارضه میکنند، مبارزه میکنند، دعوا میکنند. باید در مقابل آنها خود را قوى کرد و ایستاد؛ این اساس کار است. شما در تقنین، دستگاههاى دولتى در اجرا، مسئولین گوناگون بخشهاى مختلف در حوزههاى مسئولیّت خودشان، باید به این توجّه داشته باشند. این عرض ما است. کار اساسى مجلس ادامهى مبارزاتى است که به پیروزى انقلاب منتهى شد و مبارزاتى که به بقاى این انقلاب منتهى شد.
دیدگاهها
به نظرم مشکل داره؛ دانلود نمیشه
سلام ممنون حل شد