هی آتش اگر دور و برت می بارد از سینه ی من بر جگرت می بارد چشمم به عزای بال پروانه نشست تا آخر شام آخرت می بارد در غزه تمام شد دگر دوره ی سنگ سیلی ست که در گوش کرت می بارد سنگم همه تبدیل به موشک شده است از زیرِ زمین روی سرت می بارد از صبر جمیلی که خدا داده به من بر گنبدآهنین پرت می بارد ای شاه عرب، راحت و آسوده بخواب اعجاز عجیب از هنرت می بارد یادت نرود کفن برایم بفرست مرگ از تو و گور پدرت می بارد سرباز عرب! پنجه ی این گرگ نباش زخم از بدن برادرت می بارد سرباز! تفنگت سند غیرت توست ننگ از سرتاج رهبرت می بارد سرباز ببین غزه بیابان شده است برخاک ، جنین خواهرت می بارد اشهد تو بگو و روی شب ماشه بکش چشمان خدا بر سحرت می بارد لاحول و لا قوه الا بالله از خون زلال باورت می بارد علی دولتیان
دیدگاهها
هی آتش اگر دور و برت می بارد
از سینه ی من بر جگرت می بارد
چشمم به عزای بال پروانه نشست
تا آخر شام آخرت می بارد
در غزه تمام شد دگر دوره ی سنگ
سیلی ست که در گوش کرت می بارد
سنگم همه تبدیل به موشک شده است
از زیرِ زمین روی سرت می بارد
از صبر جمیلی که خدا داده به من
بر گنبدآهنین پرت می بارد
ای شاه عرب، راحت و آسوده بخواب
اعجاز عجیب از هنرت می بارد
یادت نرود کفن برایم بفرست
مرگ از تو و گور پدرت می بارد
سرباز عرب! پنجه ی این گرگ نباش
زخم از بدن برادرت می بارد
سرباز! تفنگت سند غیرت توست
ننگ از سرتاج رهبرت می بارد
سرباز ببین غزه بیابان شده است
برخاک ، جنین خواهرت می بارد
اشهد تو بگو و روی شب ماشه بکش
چشمان خدا بر سحرت می بارد
لاحول و لا قوه الا بالله
از خون زلال باورت می بارد
علی دولتیان
در آتش جهل جهان
یک نسل خاکستر شده
این قصه ی امروز نیست
دیگر ملال آور شده
از هر کران خون می چکد
از چشم زیتون می چکد
یک دشت لیلایی شده
از بس که مجنون می چکد
از کودکان بی گناه
از اشک واز اندوه وآه
تا کی دل ما خون شود
از مردمی بی تکیه گاه
بیت المقدس شاهد
این ظلم بی اندازه باش
ای داغ مانده برجهان
تا عمر داری تازه باش
مبهوتم از این خفته گان
در خواب خویش آشفتگان
بی عرضه گان کوردل
از حرف حق ناگفتگان
این ظلمتی یک جانبست
این جنگ اصلا جنگ نیست
در روبروی تیر وتانک
جایی برای سنگ نیست
استاد فرامرز عرب عامری