داستانی را مولوی ذكر میكند كه البته تمثيل است . میگويد مردی بود كه هميشه با خدای خودش راز و نياز میكرد و داد \" الله ، الله \" داشت . يك وقت شيطان بر او ظاهر شد و او را وسوسه كرد و كاری كرد كه اين مرد برای هميشه خاموش شد....
دفتر مرکزی: تهران،
09128513265
دیدگاهها