ال سعود,حادثه منی,مکه,سردار سعید قاسمی,امام و ال سعود,حجاج ایرانی
بسماللّه الرحمن الرحیم
لَقَد صَدَقَاللّهُ رَسولَهُ الرُّءْیا بِالحَقِّ لَتَدْ خُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ ان شآءَاللّهُ آمِنِینَ.[1]
علیرغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بیرحمانۀ حجاج بیدفاع و زائران مؤمن و موحّد به وسیلۀ نوکران امریکا و سفاکان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته و برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم ـ علیهالسلام ـ که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگی، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بیپناه ما کشتهها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمهجان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیدۀ مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانی و از چه گناهی؟ انتقام از کسانی که از خانۀ خویش به سوی خانۀ خدا و خانۀ مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانی که سالها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانی که همچون ابراهیم ـ علیهالسلام ـ از
بتشکنی برمیگشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروی و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طی آن همه راهها با فریاد:وأَذِّن فِی النَّاس بِالحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً[2]پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانی خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانی بیشتر مسئولیتپذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند. همانها که برای نجات محرومان و بندگان خدا راحتی راحتطلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به اِحرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بندۀ زرخرید امریکا و شوروی نباشند، که زیر بار هیچکس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد ـ صلیاللّهعلیه و آله و سلم ـ بگویند که از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبی میدانند که ابیسفیان و ابیلهب و ابیجهل برای انتقام در کمین نشستهاند؛ و با خود میگویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبهاند. آری، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبی نو. آنها میدانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه برای ناس، که برای امریکا! و کسی که به امریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانی که همۀ ذرات وجود و همۀ حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً میرود تا فضای کشور و زندگی خویش را با آوای دلنشین «لَبَّیکَ،اللّهُم لَبَّیکَ» معطر سازد.
آری، در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد، و «مفتی»ها[3]و مفتی زادگان این نوادگان «بَلعَم باعورا»ها،[4]به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام میبایست آن شمشیر کفر و نفاقی که
در لباس دروغین اِحرام یزیدیان و جیرهخواران بنیامیه ـ علیهم لعنةاللّه ـ برای نابودی و قتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنی حضرت ابیعبداللّه الحسین ـ علیه السلام ـ و یاوران با وفای او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان میراث خواران بنیسفیان به درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین ـ علیه السلام ـ را در آن هوای گرم، در کربلای حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره کند؛ و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را «خارجی» و «ملحد» و «مشرک» و «مَهدورالدم» معرفی کردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ که انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.
اما زائران کشورها که یقیناً با کنترل و ارعاب دولتها و حکومتهایشان به مکه سفر کردهاند، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خود خالی خواهند یافت. آل سعود برای پردهپوشی جنایات هولناک سال گذشتۀ خود و همچنین توجیهصدٌّعن سبیل اللّه[5]و منع حجاج ایرانی از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهای درباری و «مفتی»های خودفروخته ـ لعنةاللّهعلیهم ـ در کشورهای اسلامی خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمایشها و سخنرانیها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران دربارۀ فهم و درک فلسفۀ واقعی حج و نیز پی بردن به ماجرای از پیش طراحی شدۀ شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنین شرایطی رسالت زائران بسیار سنگین است. بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفۀ واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکردهاند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بیثمر باقی مانده است.
یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند. چیزی که تا به حال از ناحیۀ ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیرهخواران به عنوان فلسفۀ حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دستهجمعی و یک سفر زیارتی ـ سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد وبا چه کیفیت در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چارهاندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس! و حال آنکه حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمیرسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیامآور و ایجاد و بنای جامعهای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همۀ صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعۀ متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگی است. و از آنجا که جامعۀ امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد ـ صلی اللّهعلیه و آله و سلم ـ پیوند خورد و یکی گردد و یدِ واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصۀ نمایش و آیینۀ سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بِسان قرآن است که همه از آن بهرهمند میشوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به
کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازهای که آن کتابِ زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساختۀ ما پنهان شده است و این گنجینۀ اسرارِ آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفۀ زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه میروند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند، ولی هیچکس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد ـ علیهمالسلام ـ که بودند و چه کردند ؛ هدفشان چه بود؛ از ما چه خواستهاند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمیشود به همین است. مسلّم حجِ بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همۀ مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنههای زندگیشان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائۀ تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفۀ حج همۀ بافتهها و تافتههای خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند.
اما آنچه زائران عزیز باید بدانند اینکه امریکا و آل سعود حادثۀ مکه را یک مبارزۀ فرقهای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده؛ و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراتوری بزرگ را در سر میپرورانند معرفی میکنند تا بسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشههای شوم جهانخواران بیخبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزۀ ما برای کسب آزادی ملتها در مسیر کسب قدرت سیاسیمان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است. البته برای ما و همۀ اندیشمندان و محققانی که از نیات پلید تشکیلات آل سعود باخبرند جای تعجب نیست که به ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همۀ حوادث جهانِ اسلام خود را شریک غم و شادی مسلمانان میداند تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند؛ و یا بالاتر از آن، زائرانی را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهی به حجاز رفتهاند به لشکرکشی و تشکل برای تصرف
کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینۀ پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند! آری، در منطق آل سعود نظامی و پاسدار کشور اسلامی باید با حج بیگانه باشد؛ و اینگونه سفرها برای مسئولین کشوری و لشکری تعجبآور و توطئهانگیز میشود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!
علیرغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بیرحمانۀ حجاج بیدفاع و زائران مؤمن و موحّد به وسیلۀ نوکران امریکا و سفاکان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته و برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم ـ علیهالسلام ـ که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگی، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بیپناه ما کشتهها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمهجان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیدۀ مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانی و از چه گناهی؟ انتقام از کسانی که از خانۀ خویش به سوی خانۀ خدا و خانۀ مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانی که سالها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانی که همچون ابراهیم ـ علیهالسلام ـ از بتشکنی برمیگشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروی و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طی آن همه راهها با فریاد:وأَذِّن فِی النَّاس بِالحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً[2]پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانی خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانی بیشتر مسئولیتپذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند. همانها که برای نجات محرومان و بندگان خدا راحتی راحتطلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به اِحرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بندۀ زرخرید امریکا و شوروی نباشند، که زیر بار هیچکس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد ـ صلیاللّهعلیه و آله و سلم ـ بگویند که از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبی میدانند که ابیسفیان و ابیلهب و ابیجهل برای انتقام در کمین نشستهاند؛ و با خود میگویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبهاند. آری، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبی نو. آنها میدانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه برای ناس، که برای امریکا! و کسی که به امریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانی که همۀ ذرات وجود و همۀ حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً میرود تا فضای کشور و زندگی خویش را با آوای دلنشین «لَبَّیکَ،اللّهُم لَبَّیکَ» معطر سازد.
آری، در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد، و «مفتی»ها[3]و مفتی زادگان این نوادگان «بَلعَم باعورا»ها،[4]به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام میبایست آن شمشیر کفر و نفاقی که در لباس دروغین اِحرام یزیدیان و جیرهخواران بنیامیه ـ علیهم لعنةاللّه ـ برای نابودی و قتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنی حضرت ابیعبداللّه الحسین ـ علیه السلام ـ و یاوران با وفای او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان میراث خواران بنیسفیان به درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین ـ علیه السلام ـ را در آن هوای گرم، در کربلای حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره کند؛ و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را «خارجی» و «ملحد» و «مشرک» و «مَهدورالدم» معرفی کردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ که انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.
اما زائران کشورها که یقیناً با کنترل و ارعاب دولتها و حکومتهایشان به مکه سفر کردهاند، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خود خالی خواهند یافت. آل سعود برای پردهپوشی جنایات هولناک سال گذشتۀ خود و همچنین توجیهصدٌّعن سبیل اللّه[5]و منع حجاج ایرانی از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهای درباری و «مفتی»های خودفروخته ـ لعنةاللّهعلیهم ـ در کشورهای اسلامی خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمایشها و سخنرانیها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران دربارۀ فهم و درک فلسفۀ واقعی حج و نیز پی بردن به ماجرای از پیش طراحی شدۀ شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنین شرایطی رسالت زائران بسیار سنگین است. بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفۀ واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکردهاند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بیثمر باقی مانده است.
یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند. چیزی که تا به حال از ناحیۀ ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیرهخواران به عنوان فلسفۀ حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دستهجمعی و یک سفر زیارتی ـ سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد وبا چه کیفیت در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چارهاندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس! و حال آنکه حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمیرسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیامآور و ایجاد و بنای جامعهای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همۀ صحنههای عشقآفرین زندگی یک انسان و یک جامعۀ متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگی است. و از آنجا که جامعۀ امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد ـ صلی اللّهعلیه و آله و سلم ـ پیوند خورد و یکی گردد و یدِ واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصۀ نمایش و آیینۀ سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بِسان قرآن است که همه از آن بهرهمند میشوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازهای که آن کتابِ زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساختۀ ما پنهان شده است و این گنجینۀ اسرارِ آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفۀ زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه میروند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند، ولی هیچکس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد ـ علیهمالسلام ـ که بودند و چه کردند ؛ هدفشان چه بود؛ از ما چه خواستهاند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمیشود به همین است. مسلّم حجِ بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همۀ مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنههای زندگیشان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائۀ تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفۀ حج همۀ بافتهها و تافتههای خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند.
اما آنچه زائران عزیز باید بدانند اینکه امریکا و آل سعود حادثۀ مکه را یک مبارزۀ فرقهای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده؛ و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراتوری بزرگ را در سر میپرورانند معرفی میکنند تا بسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشههای شوم جهانخواران بیخبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزۀ ما برای کسب آزادی ملتها در مسیر کسب قدرت سیاسیمان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است. البته برای ما و همۀ اندیشمندان و محققانی که از نیات پلید تشکیلات آل سعود باخبرند جای تعجب نیست که به ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همۀ حوادث جهانِ اسلام خود را شریک غم و شادی مسلمانان میداند تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند؛ و یا بالاتر از آن، زائرانی را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهی به حجاز رفتهاند به لشکرکشی و تشکل برای تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینۀ پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند! آری، در منطق آل سعود نظامی و پاسدار کشور اسلامی باید با حج بیگانه باشد؛ و اینگونه سفرها برای مسئولین کشوری و لشکری تعجبآور و توطئهانگیز میشود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!
نوشتن دیدگاه