استاد پناهیان :دربارۀ راحتطلبی، حضرت امام(ره) چه فرمودند؟ خلاصهاش کنم برای شما، جملات در صحیفۀ حضرت امام هست، چند فرازش را بیشتر نمیخوانم. حضرت امام(ره) میفرماید: «از صدر اسلام تا کنون، دو طریقه، دو خط بوده است.» خط چپ و راست ما نداریم. نمیدانم چی و چی نداریم. اسمهایی که بعضی وقتها مندرآوری درست میکنند. یک گروه اندکی برای اینکه خودشان را بزرگ نشان بدهند، اسم گروه انبوه دیگری را یک اسم میگذارند سرشان؛ از این بازیهایی که اهل سیاست و ژورنالیسم سیاسی بیشتر درمیآورند.» امام میفرماید، صحیفۀ امام جلد 14، صفحۀ 519، چون همۀ کلام را نمیتوانم بخوانم، آدرسش را خواندم برایتان، الان دیگر در هر کامپیوتر و اینترنتی راحت میتوانید آخرشب مطالعه کنید، بعد بگیرید بخوابید.
میفرمایند: «از صدر اسلام تاکنون دو طریقه، دو خط بوده است. یک خط، خط اشخاص راحتطلب که تمام همّتشان به این است که یک طعمهای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند میکردند. [یعنی راحتطلب، مسلمان و غیرمسلمان ندارد.] اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها، راحتطلبی بود. در صدر اسلام از این اشخاص بودند.» بعد، میآورد توضیح میدهد حضرت امام، تا میرسد به نهضت ما. فرمود در نهضت ما هم اینجور آدمها بودند. بعد مثال آدمش را میزند، حرفهای آن آدم را بدون اینکه نامش را ببرد، ذکر میکنند.
بعد میفرماید که «یک دسته اینطور هستند، [یعنی راحتطلب هستند.] حضرت امیر(ع) از اینها تعبیر میکند که اینها همّشان علفشان است. مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهوتشان را بر همهچیز مقدم میدارند. نماز هم میخوانند، روزه هم میگیرند. عبادت شرعی را هم به جا میآورند. لکن اینطور است وضع تفکر که: انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد، و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنون آمیز بوده است!»(صحیفه امام/14/519)
در عبارت دیگری از عبارتهای حضرت امام، در جلد 12، صفحۀ 487، میفرماید: «منتظر این نباشید که راهتان راه خدا و راه حق باشد و همیشه در رفاه باشید. آنهایی در رفاهاند که راهشان راه خدا نیست. همیشه امثال مستکبران که راهشان راه خدا نبوده و غافل از همۀ مراتب انسانیت بودهاند در رفاه بودند و در عیش و عشرت. و اشخاصی که برای خدا و بندگان خدا خدمت میکردند، در زحمت و رنج بودهاند.»
طمعاش را بکَنیم. خوشبختی به خوب رنج کشیدن است، نه به رنج نکشیدن که دروغ است، اصلاً نیست.
ادامه دارد فرمایشات حضرت امام، میفرماید: «خب تکلیف چیست؟ [یعنی در مقابل این سختیهایی که همراه میکنند. مثلاً هجوم میکنند، میکشند افراد را، ایجاد مزاحمت میکنند، بمب میگذارند و ...] تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقۀ اسلام را؟ و آن طریقۀ انبیاء را؟ و راحتطلبی را انتخاب کنیم و چند روز ادامۀ زندگیِ حیوانی بدهیم؟ با حیوانات فرق نداشته باشیم؟ حیوانات هم «إن من شَیءٍ إلّا یسبّح بحمده» حیوانات هم تسبیح خدا میکنند. [یعنی نبینید احیاناً اینها بعضیهایشان راحتطلب هستند و نماز میخوانند. مگر حیوان چیز بدی است؟ حیوان هم تسبیح میکند.] آنها هم ذکر و تسبیح دارند. لکن همّشان علفشان است. [امام به راحتطلبها میفرماید مانند حیوان همّشان علفشان است اگرچه نماز بخوانند.] انسان هم باید اینطوری باشد که همّش علفش باشد و هرچه ذلّت و خواری است تن به آن بدهد. برای اینکه این چند روز زندگی مرفّه بکند؟!»
امام در آخر عمرشان نگران جریان راحتطلبان و اسلام آمریکایی بودند/ حضرت امام اواخر احساس میکردند جریانی در همین بچههای انقلابی، دنبال اسلام آمریکایی هستند
چون جوانهای باهوش در جلسۀ ما الحمدلله زیاد هستند، بگذارید یک آماری بدهم. بعدها اسلام راحتطلبی را حضرت امام(ره) معرفی میکنند به اسلام آمریکایی. بگذارید یک آماری از صحیفۀ حضرت امام دربارۀ کلمۀ اسلام آمریکایی و اسلام ناب برای شما بگویم. از کلمۀ اسلام آمریکایی حضرت امام 18 بار استفاده کردند. 17 بارش در دو سال آخر عمر شریفشان بوده. 15 بار از این هفدهبار، بعد از قطعنامه بوده. حضرت امام اواخر احساس میکردند جریانی توی خود همین بچههای انقلابی، دنبال اسلام آمریکایی هستند. و بعد اینها را معرفی کردند، شما جلد آخر صحیفۀ امام را واجب است بروی بخوانی.
از «اسلام ناب» 34 مرتبه استفاده کردند که هر سی و چهار مرتبهاش در دو سال آخر عمر شریفشان بوده. از این 34 مرتبه، 32 مرتبهاش بعد از پذیرش قطعنامه بوده. قطعنامه پذیرفته شد، ولی نگرانی حضرت امام باقی بود، که مبادا مملکت به سمت راحتطلبی مملکت برود. بروید پیدا کنید. دوتا جریان هست، در جامعۀ ما هم دوتا جریان هست. جریان راحتطلب، جریان جهادگر. البته در هر جریانی ممکن است بالاخره اشتباههایی رخ بدهد، یک کسی اشتباهی رفته باشد آنطرف، یک کسی اشتباهی آمده باشد اینطرف. این مسائل را باید کنترل کرد.
یک حاشیه هم بزنم قبل از سخنان حضرت زهرای اطهر(س). آن حاشیه این است که الان به ما میگویند راحتطلب باش، بعد میروند یک عدهای را به عنوان جهادگر درست میکنند، که بیایند سر ببُرند. یک مطالعهای هم آنطرف بکنید. چهجوری آن جوانها را آوردند به عشق جهادگری، به عنوان قاتل درست کردند؟
دفتر مرکزی: تهران،
09128513265
نوشتن دیدگاه