نرم افزار مبدل نصب نیست.

انتظارات رهبر انقلاب از فرماندهان بسیج

گزارش مشکل
Loading the player...
امام خامنه ای,استکبار,دیدار فرماندهان بسیج,
10441

نمایش ویدئو در وب سایت شما

 اين جلسه، جلسه‌ى بسيار مهمّى است؛ بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروى كارآمد درونىِ كشور ما است. اين جلسه هم جلسه‌ى فرماندهان است؛ ده‌ها هزار فرمانده بسيجى در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمى را از يك چنين اجتماعى ميشود حدس زد؛ براى دوستان نظام و انقلاب و كشور مايه‌ى خرسندى هستيد، مايه‌ى اميد و اعتماديد، و براى بدخواهان و دشمنان و كينه‌ورزان مايه‌ى بيم و هراس.
 تقارن هفته‌ى بسيج هم با اين ايّام كه ايّام حماسه‌ى بزرگ تاريخ اسلام است، يك اتّفاق مطلوب و مغتنم است. منظورمان [از] حماسه‌ى بزرگى كه عرض كرديم، حماسه‌ى زينب كبرى (سلام الله عليها) است كه مكمّل حماسه‌ى عاشورا است؛ بلكه به يك معنا حماسه‌اى كه بى‌بى زينب كبرى (سلام الله عليها) به‌وجود آورد، احياكننده و نگه‌دارنده‌ى حماسه‌ى عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسه‌ى با بقيّه‌ى حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسه‌ى با خود حادثه‌ى عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند. اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى اين بانوى بزرگ از اين‌همه حادثه پديد نيامد؛ هم در مواجهه‌ى با دشمنان، هم در مواجهه‌ى با مصيبت و حوادث تلخ، مثل يك قلّه‌ى سرافراز استوارى ايستاد؛ درس شد، الگو شد، پيشوا شد، پيشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ى شگفت‌آور را ايراد كرد: «يا اَهلَ‌الكوفَةِ يا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مى‌نشيند. در آن‌چنان وضعيّتى زينب كبرى مثل خود اميرالمؤمنين حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاريخ را؛ اين سخن ماند در تاريخ؛ اين در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زياد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل يزيد در شام، با آن‌چنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقير كرد، هم سختى‌هايى را كه دشمن تحميل كرده بود، تحقير كرد. شما ميخواهيد خاندان پيغمبر را به خيال باطل خودتان مغلوب كنيد، منكوب كنيد، ذليل كنيد؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنين.(۲) مجسّمه‌ى عزّت است زينب كبرى، همچنان‌كه حسين بن على (عليه‌السّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آن‌همه مصيبت، وقتى دشمن ميخواهد او را شماتت كند، ميگويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛(۳) آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چه‌كار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند. اين كارِ بزرگِ حماسه‌ى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچك‌تر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد به‌هرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعه‌ى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همان‌كه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.
 آنچه در بخش اوّل عرايضم ميخواهم كوتاه عرض بكنم براى شما عزيزان بسيجى و جوانان عزيز، اين است كه يكى از عوامل مولّد اين روحيّه و اين صبر در زينب كبرى (سلام الله عليها) و در ديگر اولياءاللّهى كه اين‌جور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پيمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ اين خيلى مهم است. در قرآن كريم اين صدق را، هم براى انبياء عظام الهى لازم ميشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِيّينَ ميثاقَهُم وَ مِنكَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهيمَ وَ موسى‌ وَ عيسى‌ ابنِ مَريَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم ميثقاً غَليظاً، لِيَسَلَ الصَّدِقينَ عَن صِدقِهِم؛(۴) اى پيامبر ما از تو پيمان گرفتيم و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پيمان گرفتيم - از همه‌ى پيغمبران پيمان گرفتيم - و اين پيمان، پيمان بسيار محكم و غليظى است - در لِيسَل، "لام" به تعبير ما طلبه‌ها "لام" عاقبت است - و نتيجه‌ى اين پيمان اين است كه اين پيغمبران بزرگ مورد سؤال قرار ميگيرند از صدقى كه در قبال اين پيمان نشان دادند و به‌خرج دادند؛ يعنى پيغمبر ما و پيغمبران بزرگ الهى بايد در پيشگاه پروردگار عَرضه كنند ميزانِ صداقتى را كه در مقام اِعمال اين ميثاق الهى به كار بردند؛ اين مال پيغمبران؛ در مورد مردم معمولى و مؤمنين [هم ميفرمايد]: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَّن قَضى‌ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبديلاً، لِيَجزِىَ اللهُ الصَّدِقينَ بِصِدقِهِم و يُعَذِّبَ المُنافِقينَ اِن شاء.(۵) در مورد پيغمبران بزرگ، نقطه‌ى مقابل صادق را كافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلكفِرينَ عذاباً اَليما.(۶) در مورد اين مؤمنين، نقطه‌ى مقابل صادقين را منافقين قرار داد، كه در اينها نكته‌هايى هست. از من و شما هم سؤال ميكنند درباره‌ى وعده و عهدى كه با خدا كرديم؛ ما با خدا معاهده داريم. حالا در اين آيه‌ى شريفه - مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدوا الله عَلَيهِ - اين عهدى كه ميگويد مؤمنين با خدا بسته‌اند و بعضى از مؤمنين به اين عهد به‌نيكى وفا كردند و پاى اين عهدشان ثابت‌قدم ماندند، همان است كه چند آيه قبل در همين سوره‌ى مباركه ميفرمايد كه «و لَقَد كانوا عهَدُوا اللهَ مِن قَبلُ لا يُوَلّونَ الاَدبار»؛(۷) همه‌ى ما به اين نكات بايد توجّه كنيم. با خداى متعال عهد كرده بودند كه از مقابل دشمن فرار نكنند، به دشمن پشت نكنند. رها كردن مواضع و عقب‌نشينىِ منهزمانه در مواجهه‌ى با دشمن، از جمله‌ى چيزهايى است كه قرآن تأكيد ميكند كه نبايد انجام بگيرد؛ در جنگ نظامى و در جنگ سياسى و در جنگ اقتصادى، در هر جايى كه صحنه‌ى زورآزمايى است، در مقابل دشمن بايد ايستاد؛ بايد عزم شما بر عزم دشمن پيروز بشود، بايد اراده‌ى شما بر اراده‌ى دشمن غالب بشود؛ و ميشود و اين ممكن است. در عرصه‌ى هرگونه جهاد و كارزارى، پشت كردن به دشمن و هزيمت كردن، از نظر اسلام و قرآن ممنوع است.
 ما تعبير "نرمش قهرمانانه" را به كار برديم؛ يك عدّه‌اى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدفهاى نظام اسلامى معنا كردند؛ بعضى از دشمنان هم همين را مستمسكى قرار دادند براى اينكه نظام اسلامى را به عقب‌نشينى از اصول خودش متّهم كنند؛ اينها خلاف بود، اينها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوه‌هاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. وِ مَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَيِّزاً اِلى‌ فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛(۸) هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيش‌تعيين‌شده باشد. اهدافى وجود دارد؛ نظام اسلامى در هر مرحله‌اى يكى از اين اهداف را دنبال ميكند، براى پيشرفت، براى رسيدن به نقطه‌ى تعالى و اوج، براى ايجاد تمدّن عظيم اسلامى؛ بايد سعى كند به اين هدف در اين مرحله برسد. البتّه مرحله‌گذارى است، قطعه قطعه است. راهنمايان و هاديان و متفكّران و مسئولان مربوط، اين قطعات را معيّن ميكنند، هدفگذارى ميكنند، حركت جمعى آغاز ميشود. همه بايد تلاش كنند كه هر حركتى در هر مرحله‌اى به اهداف خودش برسد. اين آن نظامِ صحيحِ حركتِ منطقى [است‌]. اين را همه‌ى فعّالان عرصه‌ى سياست و مديريّت كلان كشور بايد همواره به ياد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزيزانِ بسيجى - فعّالان عرصه‌ى بسيج - هم بايد اين را همواره به ياد داشته باشيد.
 خب، اينكه ما ميگوييم ميخواهيم حركت كنيم، پيش برويم، آيا به معناى جنگ‌طلبى نظام اسلامى است؟ آيا به معناى اين است كه نظام اسلامى قصد دارد با همه‌ى ملّتها، با همه‌ى كشورهاى عالم چالش داشته باشد؟ كه گاهى شنيده ميشود دشمنان ملّت ايران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه در رژيم صهيونيستى، چانه ميجنبانند كه ايران تهديد همه‌ى جهان است؛ نه، اين سخنِ دشمن و درست نقطه‌ى مقابل ممشاى اسلامى است. تهديدِ همه‌ى جهان، آن نيروهاى شرّ و شرّآفرينى هستند كه جز شرارت از خودشان نشان نداده‌اند؛ از جمله همين رژيم جعلى اسرائيل و بعضى از پشتيبانان او. نظام اسلامى درسى كه از قرآن گرفته است، درسى كه از پيامبر اسلام گرفته است، درسى كه از اميرالمؤمنين گرفته است، درس ديگرى است: اِنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسنِ؛(۹) عدالت، احسان، نيكى كردن. اميرالمؤمنين فرمود به همه نيكى كنيد، چون «اِمّا اَخٌ لَكَ فى دينِك اَو شَبيهٌ لَكَ فى خَلقِك»،(۱۰) يا برادر اسلامى تو است، يا به هر حال انسان است؛ منطق اسلام اين است. ما ميخواهيم به همه‌ى انسانها خدمت كنيم، محبّت كنيم؛ ما ميخواهيم با همه‌ى انسانها، با همه‌ى ملّتها، روابط دوستانه و محبّت‌آميز داشته باشيم؛ ما حتّى با ملّت آمريكا هم - با اينكه دولت آمريكا دولتِ مستكبر و دشمن، بدخواه و كينه‌ورز نسبت به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى است - هيچ دشمنى نداريم؛ آنها هم مثل بقيّه‌ى ملّتهايند. آنچه نقطه‌ى مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهت‌گيرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم. استكبار يك واژه‌ى قرآنى است كه در قرآن درباره‌ى امثال فرعون و گروه‌هاى بدخواه و معارض حقّ و حقيقت به‌كار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوان‌بندى استكبار در همه‌ى دوره‌ها يكى است؛ البتّه شيوه‌ها و خصوصيّات و روشها در هر زمانى تفاوت ميكند. امروز هم نظام استكبارى وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنيا، دولت ايالات متّحده‌ى آمريكا است. استكبار را بايد بشناسيم، خصوصيّات استكبار را بايد بدانيم، عملكرد و جهت‌گيرىِ استكبار را بايد بدانيم تا بتوانيم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظيم كنيم. ما با برخورد غيرخردمندانه در همه‌ى عرصه‌ها مخالفيم؛ ما معتقديم در همه‌ى عرصه‌ها، در همه‌ى برنامه‌ريزى‌ها، در همه‌ى جهت‌گيرى‌هاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسيم، اگر دوست را نشناسيم، دشمن را نشناسيم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسيم، استكبار را نشناسيم، چطور ميتوانيم با حكمت و درايت حركت كنيم؟ چطور ميتوانيم درست برنامه‌ريزى كنيم؟ لذا بايد بشناسيم.
 

ادامه متن را از اینجا مطالعه نمایید.

تهيه شده در واحد مانيتورينگ مستضعفين MOSTAZAFIN.TV

اين کليپ را ميتوانيد در 4 نسخه ببينيد و دانلود نماييد

پارامترهای مرتبط

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید


انصار کلیپ
سایت آوینی
عمارکلیپ
بچه های قلم
مای مدیا
مبین مدیا
اویس
مستضعفین
فرهنگ نیوز


دفتر مرکزی: تهران،

09128513265

Info[@]mostazafin.tv

آخرین کانال های ثبت شده

  • Ruslanpaw
  • GermanFlut
  • AntonOralt
  • Robertbleam
  • FuriousPype
مستضعفین تی وی

Template Design:Dima Group